اردیبهشت دومین ماه سال خورشیدی است که در آن زیبایی و سرسبزی بهار به اوج خود میرسد و سومین برنامه باشگاه کوهنوردی سپهر قرار شد در آخرین جمعه این ماه (بیست و هفتم اردیبهشت نود و هشت) در منطقه زیبا و سرسبز برگه سر برگزار گردد. برگه سر در بخش خورگام شهرستان رودبار استان گیلان قرار دارد. داشتن اطلاعات کلی از منطقه قبل از حضور در آن جا کمک زیادی به ما خواهد کرد به همین دلیل سعی در جمع آوری اطلاعاتی درباره این منطقه نمودیم.
در تقسیمات کشوری خورگام از جمله چهار بخش شهرستان رودبار است و به مرکزیت شهر بره سر، با دو دهستان به نام های دهستان خورگام و دهستان دلفک می باشد از لحاظ مردم شناسی امروزه در این منطقه اقوام تات و کرد کرمانج در کنار یکدیگر زندگی میکنند. اقوام تات ساکنان نخستین و کردها مهاجرند. زمانی اقوام دُربیکه در منطقه دلفک ساکن بودند. زبانهای تاتی و کرمانجی در این منطقه رایج است و مذهب مردم منطقه شیعه می باشد. از نظر تاریخچه واژه خورگام به معنای جای پای خورشید، و نامی قدیمی است. پیشوند خور در نام های منطقه ای عمارلو کاربرد فراوان دارد؛ همانند، خورارود، خورپو و خرمکوه، که برگرفته از رنگ سرخ ( همچون خور در خرمدینان) و یا خورشید است. خورگام بیش از ۳۰۰ سال پارچه ای از جغرافیای اداری عمارلو بودهاست و هنوز هم در زمره منطقه عمارلو شناخته می شود. نام عمارلو برگرفته از نام یکی از اقوام کرد کرمانج است که حدود ۳۰۰ سال پیش توسط نادرشاه افشار به منطقه برای دفاع از ایران در برابر قوای روسیه تزاری کوچانده شدند. ایشان نیز با ورود به منطقه نام آن را به عمارلو تغییر دادند، با این وجود نام آمارد از دوران باستان درباره این منطقه ثبت شده است.امروزه خورگام به عنوان بخشی مستقل شناخته شده که مرکز آن شهر بره سر است. این شهر در گذشته با نامهای پیره سر و براسر هم نامیده شدهاست.
طبق برنامه ریزی از قبل انجام شده ساعت حرکت، ۵ صبح اعلام شد و با توجه به مساعد بودن هوا و اطلاعاتی که از این منطقه زیبا بدست آورده بودیم ، همه چیز مهیا یک برنامه عالی بود اما تاخیر طولانی یکی از مینی بوس ها باعث شد تا کمی از شادی و نشاط صبح همنوردان کاسته شود و شاید بتوان گفت عدم مسئولیت پذیری بعضی از افراد حتی در موارد به نظر کوچک مانند تاخیر یک ساعته، باعث بوجود آوردن مشکلاتی برای یک روز چندین نفر دیگر شود. به هرحال بعد از رسیدن مینی بوس ساعت ۵٫۵۰ دقیقه به همراه ۷۶ همنورد از پپسی در میدان فرهنگ رشت به سمت مقصد یعنی خورگام رودبار حرکت نمودیم و همنوردان سعی کردند که روحیه بانشاط خود را حفظ کنند و از این روز زیبا که در انتظار ما بود و هفته ها برای آن برنامه ریزی شده بود لذت ببرند. ساعت ۶٫۴۵ دقیقه به نزدیکی پمپ بنزین در توتکابن رسیدیم و راهنمای برنامه در این مکان به ما ملحق شد. مسیر ما برای رفتن به روستای شیرکده، از جاده اصلی بعد از پمپ بنزین می باشد و به جاده های فرعی منحرف نمی شویم و به ترتیب تابلو های روستای دیورود، انارکول، چله بر، مسجد ولیعصر عبور می کنیم در دوراهی که قرار دارد مسیر را به سمت بره سر ادامه می دهیم و وارد دشتویل می شویم سپس از تابلو روستای راجعون و بعد از آن دفراز، چره، مسجد ابولفضل، حاجیده، چلکاسر،گنبک، دره دشت عبور کرده و در انتها وارد خورگام می شویم و کمی بالاتر در فرعی که تابلو ویشان و شیرکده را زده (در سمت راست) به بالا می رویم و مقصد نهایی بارگاه امامزاده حمزه و یوسف است که مقداری از دهیاری روستای شیرکده بالاتر است. در تمام مسیر از توتکابن تا امامزاده جاده کاملا آسفالت است اما جاده دارای پیچ و شیب است و با توجه به نشست زمین در مناطقی ناهمواری هایی هم وجود دارد و بهتر است از ماشین هایی مناسب و قویتر استفاده شود. در کنار این امامزاده مسجدی به نام ابوالفضل قرار دارد که آب چشمه های بالا به این قسمت انتقال داده شده و برای برداشتن آب کاملا مناسب است. تیم سپهر با ۴ مینی بوس در ساعت۸٫۱۰ به امامزاده رسید و همنوردان از مینی بوس ها پیاده شده و آماده صعود شدند.
با توجه به کمبود زمان سرپرست تیمی را جهت آماده سازی چای صبحانه زودتر به محل فرستاد تا از هدر رفت زمان جلوگیری شود. در ساعت حدود ۸٫۲۰ به محل صبحانه رسیدیم پس از صرف صبحانه و صحبت های کوتاه سرپرست برنامه، راس ساعت ۹ در ارتفاع حدود ۱۴۰۰ متری حرکت تیم به سمت برگه سر آغاز شد. از جاده مستقیم حرکت کردیم و از مسیر تقریبا باریک به سمت غرب رفتیم و از جاده خارج شدیم (پیچ جاده که به سمت بالا می رفت را ادامه ندادیم).
این مسیر دارای شیب ملایمی بود و بعد از دقایقی حرکت، مسیر تقریبا مالرو بوده و همنوردان پشت سر هم به سمت بالا حرکت کردند. گلهای وحشی صورتی رنگ در سمت چپمان و تک کلبه هایی که محل زندگی چوپانان بود زیبایی بی نظیری را بوجود آورد. در این مسیر دو چشمه آب کوچک وجود دارد که به ترتیب از آن ها عبور کردیم. بعد از ۴۵ دقیقه به روی یال و جاده می رسیم که در نمایی زیبا در جهت شرق درفک در میان ابرهایی چشم نوازی می نمود و در غربمان بزبره، گلوزن، دگاه، سردگاه و پشت کوه که با برف پوشانده شده دیده می شد و مکان مناسبی برای ثبت عکس و نگاه داشتن خاطره ای تصویری از این روز عالی بود.
پس از دقایقی کوتاه استراحت به سمت جنوب حرکت می کنیم که منطقه برگه سر هم در جنوب غربی قابل دیدن است در جاده به راهمان ادامه می دهیم. ساعت ۱۰٫۲۰ دقیقه به یک چهار راه می رسیم که مسیرمان را به سمت شرق و رفتن به بالا دنبال می کنیم. ده دقیقه پس از آن تک درختی که در وسط جاده وجود دارد توجه همه را به خود جلب می کند و مکان مناسبی برای استراحت چند دقیقه ای زیر سایه آن است اما فاصله ما تا چشمه آب حدود ۱۵ دقیقه بود که در سمت راست ما قرار داشت و سرپرست برنامه تصمیم گرفت دقایقی در کنار چشمه به همنوردان استراحت دهد و بتوانند بطری های خود را آب تمیز و خنک پر کنند. در وصف زیبایی این منطقه می توان گفت که حضور چشمه آبی سرد، گلهای شقایق به همراه گلهای زرد وحشی، نمای درفک در میان ابرها و در دور دست سماموس و ارتفاعات اشکورات و ناتشکوه که با برف پوشانده شده بود بسیار فوق العاده بود. در پایین دست منطقه ای روستایی دیده می شد که گفته شد روستای چهار محل است. پس از زمینلرزه ۱۳۶۹ رودبار و ویرانی بالاتر از ۵۰ درصد روستاها در این منطقه ادغام شدند که این روستا متشکل از ساکنین چهار روستا بنام سُرمُل، سوسِف، ماشْمیان و لیاوُل است که لازم است یاد و خاطره عزیزانی که در این حادثه از دست دادیم را گرامی بداریم.
بعد از استراحتی پانزده دقیقه ای در مسیر جاده حرکت کردیم که با توجه به شیب کم مشکلی از نظر خستگی برای همنوردان بوجود نیاورد و تنها تابش آفتاب به دلیل نداشتن پوشش گیاهی باعث تشنگی و تعریق زیاد می شد اما روحیه بالای جمعی و دیدن مناظر باعث شد که همه همراه هم به مسیرمان به سمت بالا ادامه دهیم. در ساعت ۱۲٫۲۰ دقیقه به شیبی که ما را به سمت روی یال هدایت می کند می رسیم و دو جاده هم که برای گاز رسانی ایجاد شده اند وجود داشت که در این مکان استراحتی ۱۰ دقیقه ای به همنوردان داده شد تا با خوردن خوراکی های متنوع که همراه آورده بودند تجدید نیرو کنند علاوه بر آن خواندن شعر های محلی توسط یکی از همنوردان روحیه گروه را نیز عالی تر نمود و باعث شد کل تیم بتوانند به سمت بالا بروند. با نظر راهنما تصمیم گرفته شد از میان جاده ها که تقریبا دارای پوشش گیاهی بود و شیب متناسب تری داشت به سمت بالا حرکت کنیم. نوعی گیاه که به مانند گل یخ بود منطقه رو پوشانده بود و سوراخ های فراوانی که موش ها ایجاد کردند در سرتاسر مسیر دیده می شد همراه دیگر ما نوعی ملخ های ریز بودند که تعدادشان بسیار زیاد بود و شاید بتوان گفت که ما به عنوان میهمان در مقابل آنان محسوب می شدیم و علاوه بر آن نمای سماموس و اشکورات را در سمت چپ خود می دیدیم و اندک درختانی که در قسمت های مختلف کاملا به چشم می آمدند.
در حدود ساعت ۱ شیب کمی زیاد تر شد و با توجه به تعداد زیاد همنوردان با نظر سرپرست به صورت زیگزاک حرکت کردیم تا بتوانیم به نوعی شیب را بشکنیم و راحت تر صعود کنیم. وجود برف در سمت چپ مان که مقدار کمی از آن باقیمانده و در حال ذوب شدن بود بسیار جالب به نظر می رسید و در سمت راست کلبه هایی را چوپانان برای نگهداری گوسفندان خود ساخته بودند را می دیدیم البته در مسیر هم با تعدادی از آنان برخورد کردیم. زمان رسیدن به منطقه برگه سر در ساعت ۱٫۳۰ بود، در توصیف منطقه برگه سر می توان گفت که در ارتفاع تقریبی ۲۲۴۰ که به صورت دشتی متوسط که در پایین آن کلبه هایی وجود داشت و یک سنگچین که روی آن تابلویی قرار نداشت علامتی برای پیدا کردن مکان صحیح آن است. در این مکان همه همنوردان دور هم جمع شدن و به گرفتن عکس و استراحتی چند دقیقه ای پرداختند. با توجه به نزدیکی به قله دیوخانی تصمیم بر این شد با توجه به زمان باقیمانده تیمی برای صعود به این قله عازم شود برای انتخاب تیم مقداری زمان سپری شد و سرانجام ساعت ۲ برگ سر را به سمت دیوخانی ترک کردیم.
این تیم کمی با سرعت بیشتر به حرکت خود ادامه داد تا زمان از دست رفته را جبران کند. برای رفتن به دیوخانی باید از جاده به سمت غرب حرکت کنیم و پس از ۱۵ دقیقه تقریبا این قله قابل دیدن است که حدود ۵ دقیقه از جاده خارج شده و به سمت قله در مسیر که دارای پوشش گیاهی بود بالا برویم. وجود سیرهای کوهی در این منطقه بسیار جالب به نظر می رسید. در ساعت ۲٫۲۵ دقیقه همه به قله دیوخانی با ارتفاع تقریبی ۲۲۵۰ که روی تابلوی آن نوشته شده بود رسیدیم و همه همنوردان به یکدیگر تبریک گفتند و سعی در ثبت این لحظه به یاد ماندنی با یکدیگر شدند.
در ساعت ۲٫۴۰ دقیقه قله را به سمت شمال شرق و پایین ترک کردیم دو نکته قابل ذکر در این قله وجود داشت که اولی آنتن داشتن تلفن همراه و امکان برقراری تماس تلفنی بود و نکته دوم با پرس و جویی که از چند محلی آن منطقه داشتیم گفته شد که نام این قله اشتباه ثبت شده و دیوخانی در منطقه ای کمی پایین تر است البته باید گفت که با توجه به اینکه خان در زبان محلی به معنی چشمه می باشد به نظر قابل تامل می آمد.
با ادامه مسیرمان در جهت شمال شرق و به سوی پایین کلبه ای وجود داشت که چوپانان برای زمان ییلاق خود به این مکان می آیند و کمی پایین تر از آن وجود تعداد چند درخت و سایه آنها مکان مناسبی برای صرف ناهار بود. ساعت ۳٫۳۰ دقیقه به این مکان رسیدیم و توقفی نیم ساعته در نمایی روبروی درفک دوست داشتنی برای خوردن ناهار داشتیم.
با توجه به اینکه امکان مه گرفتن در این منطقه وجود دارد سعی بر این شد که سریع تر به سمت پایین حرکت کنیم و از همین مسیر به سمت پایین در جهت شمال حرکت نمودیم که منطقه کاملا از گلهای صورتی و زرد وحشی پرشده بود و کلبه هایی که به صورت مخروبه وجود داشت. بدون استفاده ماندن این کلبه ها باعث شده بود بر روی سقف های آن ها نیز گل های وحشی روییده شوند و نمایی رویای را در مقابل چشمان ما نمایان می ساخت همه این مناظر در کنار نور آفتاب که بر روی آن ها می تابید صحنه هایی بی نهایت زیبا را خلق کرده بود و همه با علاقه مشغول عکاسی و گرفتن عکس های یادگاری از این منظره بودند. در بین مکان حضور ما و جاده ای که باید به آن برسیم دره ای که رودخانه ای در آن جاری بود وجود داشت که برای عبور از آن بایدکمی گروه را به سمت غرب متمایل می کردیم تا پاکوب مناسبی برای عبور کل تیم پیدا شود و کل تیم به سمت غرب متمایل شدیم و با عبور از جوی آبی کوچک که در اثر آب شدن برف های بالادست بوجود آمده بود عبور کردیم و کمی جلوتر از پاکوبی که به سمت دره پایین میرفت مسیر را ادامه دادیم و در ساعت ۵٫۳۶ دقیقه به رودخانه رسیدیم و بیست دقیقه ای در این مکان گروه به استراحت پرداخت. برای رسیدن به جاده پاکوبی باریک وجود داشت که هر چه جلوتر می رفتیم این پاکوب پهن تر میشد و در قسمت هایی هم مسیر لوله هایی که برای انتقال آب به سمت روستاهای پایین قرار داشت دیده می شد.
پس از گذشت زمان ۳۰ دقیقه ای به مکان تلاقی جاده ها رسیدیم و از این مکان امامزاده کاملا مشخص است در صورتیکه با مه یا تاریکی مواجه شدیم باید در جهت شمال به راه خود ادامه دهیم و تک درخت بزرگی که در جهت شمال وجود دارد می تواند راهنمای خوبی برای پیدا کردن مسیر باشد با حرکت به سمت پایین در نزدیکی امامزاده ساعت ۷٫۱۰ دقیقه جلسه پایانی برگزار شد و تقریبا کل تیم از اجرای این برنامه زیبا رضایت داشتند و تجربه خوبی برای برنامه های کوهپیمایی برای خود اندوخته بودند. با اتمام جلسه پایانی و کار آموزشی که یکی از همنوردان درباره کیت امداد و نجات داشت در ساعت ۷٫۵۰ به سمت مینی بوس ها حرکت کردیم. خوشبختانه هوا کاملا صاف و خبری از مه نبود و تقریبا با غروب خورشید منطقه شیرکده خورگام را به سمت رشت ترک نمودیم. ساعت رسیدن ما به رشت ۹٫۴۵ دقیقه بود و پس از پیاده شدن از مینی بوس ها و خداحافظی با یکدیگر، خاطره یک روز زیبا را همراه خود به خانه هایمان بردیم که شاید مدتها بعد با فکر کردن به این روز و دیدن تصاویر ثبت شده، لبخند را بر لبهایمان جاری نماید.
محمد صداقتی کوچصفهانی
اردیبهشت ۹۸
#باشگاه_کوهنوردی_سپهر_رشت