در آخرین ساعات ۲۱ آذر ماه ساعتم را برای ۳:۴۵ بامداد جمعه کوک می کنم و به شوق گدوک به خواب می روم. ۴:۲۰ دقیقه همراه با جمعی از دوستانم کوچصفهان را به مقصد رشت ترک می کنیم تا در پپسی که به وقت ۵ صبح مملو از همهمه بود به دیگر دوستانمان بپیوندیم. بعد از تقسیم جیره تدارکات و بدرود با دوستان کوهنورد خود از گروه کوهنوردی تیلار که راهی منجیل و قله آسمانسرا بودند رهسپار ماسوله می شویم. شهری در آغوش ارتفاع و تاریخ که در دامنه ی کوهی به بلندای ۱۰۵۰ متر از سطح دریاهای آزاد قرار دارد.
آخرین برنامه ی پاییزی باشگاه کوهنوردی سپهر رشت صعود به قله گدوک از دو مسیر متفاوت است یکی از مسیر گرده کاوه که ۵ تن از دوستان به سرپرستی محمود داوری راهی آن بودند و دیگری از خلیل دشت.کمی پیش از حرکت دو مینی بوس، به خواسته ی سرپرست برنامه، سجاد بخشی پور، گروهی که گرده کاوه را پیش از گدوک در پیش داشتند به راه افتادند و پس از آنها گروه دیگر در قالب تیمی ۴۱ نفره در ساعت ۵:۲۷ پپسی را ترک کرد.
ساعت ۶:۰۷ به فومن رسیدیم، قرار بر این بود که صبحانه را در مینی بوس بخوریم بنابراین ساعت ۶:۰۹ توقف کوتاهی در کافه سید داشتیم تا فلاسک ها را از آب جوش پر کنیم. ۶:۲۷ به هتل آرام در مسیر فومن به ماسوله رسیدیم و با توجه به فاصله ی ایجاد شده بین دو مینی بوس فرصت را غنیمت شمرده و رو به روی هتل به آرامی صبحانه را نوش جان کردیم. ساعت ۶:۳۸ با رسیدن مینی بوس دیگر به راه افتادیم.
۷:۱۰ در خواب بودیم که به ورودی ماسوله رسیدیم و با صدای بیدارباش دوستان، ماسوله را در صبحی مه آلود و در پیچ و خم جاده به تماشا نشستیم. یک دقیقه بعد روی پل سوم و رو به روی آبشار بودیم.
ماسوله در خواب بود که از مینی بوس پیاده شدیم پچ پچ بچه ها در صدای آبشار و رودخانه گم می شد، در گیر و دار آماده شدن برای پیمایش، دوستانمان را که پیش از ما به ماسوله رسیده بودند دیدیم و در ساعت ۷:۲۳ هر دو گروه با هم حرکت کردیم البته گروه اول با حضور محمود داوری، سامره داشاد، حسین بلالی، مهران نجفی و مهسا اتحادی با گام های تندتر از ما پیشی گرفتند. انتظار می رفت همانند همیشه در کنار آغوزدار (درختان گردو) پای صحبت های ابتدایی سرپرست بنشینیم ولی با دیدن جمعی که در آنجا چادر زده و در خواب بودند تصمیم بر آن شد که بالاتر برویم. در همین نقطه با گرفتن عکسی از گروه اول جدا شدیم و مسیر را ادامه دادیم، در پیچ تاب مسیر ماسوله کوچک و کوچک تر می شد.
ساعت ۷:۳۹ با عریض شدن مسیر برای شنیدن صحبت های سرپرست و راهنما توقف کردیم و پس از نرمش و معرفی عوامل اجرایی برنامه از سوی سرپرست که عبارت بودند از: راهنما رامتین بیدار، جلودار فاطمه جعفری، عقب دار امیر اسلامی، امداد حمید قنوعی و عکاس امید دستجردی در ساعت ۷:۵۰ صعود را آغاز کردیم. ساعت ۸:۱۵ از کنار زمین فوتبال(زمینی مسطح که از سال های دور گروه هایی حتی خارج از ماسوله برای بازی فوتبال در آنجا جمع می شدند) که در سمت راست مسیرمان قرار داشت در حالی گذشتیم که کله قندی برای لحظه ای چشم از ما برنمی داشت.
ساعت ۸:۳۰ از میان آبی که از چشمه سنگی جاری بود بالا رفته و بدان رسیدیم و برای پر کردن بطری های خالی توقفی کوتاه کردیم چون بعد از آن در مسیر به آب دسترسی نداشتیم حتی در خلیل دشت پیش بینی می شد که آب یخ زده باشد. ساعت ۹:۰۳ در دوراهی کوه روبارـخلیل دشت، منیره شجری کهن و گروه همراهشان را دیدیم که راهی لاسه سر بودند پس از خوش و بشی کوتاه از دوستانمان جدا شدیم و راه خود را به سوی خلیل دشت، مسیر سمت چپ به پیش گرفتیم.
ساعت ۹:۱۰ با عبور از پرچین وارد جنگلی لخت شدیم که برگهایش را فرش راهمان کرده است جنگلی فرو رفته در مه که صدای کلاغ در آن از دور به گوش می رسد و در گوشه گوشه ی آن برف چون صدف های نشسته بر ساحل در دامان جنگل دیده می شود به پاس این همه زیبایی خروسخوان را زمزمه کردیم و در دل آن زیبایی فرو رفتیم با گذشت ۱۰ دقیقه خود را در مسیری برفی یافتیم و چه چیزی شنیدنی تر از صدای برف در زیر پوتین هایمان و سرود شکار آهو بر لبانمان. ساعت ۹:۴۰ پس از استراحتی ۱ دقیقه ای جهت تر کردن گلو و اضافه کردن لباس دوباره حرکت کردیم.
در ساعت ۱۰:۲۰ با عبور از پرچین از مسیر جنگلی خارج می شویم. با گذشت از جنگل و پشت سر گذشتن درختان باد که عرصه را برای حضورش فراخ می دید هرچه بیشتر عرض اندام می نمود و ما به احترام حضورش خود را بیش از پیش پوشاندیم ساعت ۱۰:۴۰ دقیقه پس از ده دقیقه استراحت با عبور از کنار سیم خاردارهایی که در مسیر دیده می شد در شیب پایین خلیل دشت، طبیعتی بکر انتظارمان را می کشید جنگلی از ابر، صخره هایی فرو پوشیده به برف و تلالو نور خورشید بر آن که چون زمینی مملو از الماس می درخشید.
۱۱:۲۰ دقیقه به خلیل دشت رسیدیم کلبه ها پوشیده از برف اند و تنها صدایی که به گوش می رسد صدای باد است که در گوشمان می پیچد بهم نزدیکتر می شویم بسیاری از دوستان اولین صعود زمستانه خود را تجربه می کنند و همگی برای صعود مشتاق اند.
هر چه پیش می رویم باد شدید و شدید تر می شد گویی کمر بسته بود تا مارا از دیدار گدوک منصرف کند ولی ما مصرانه به مسیر ادامه می دهیم اما در ابتدا شیب دره با شدت گرفتن باد و کولاک گام گروه کند و کندتر شد تا آنجا که با توجه به زمان بندی سرپرست تصمیم گرفت که ۱۵ تن از همنوردان به سرپرستی رامتین بیدار به خلیل دشت بازگرداند تا گروه با گامی متناسب با زمانبندی پیش رود. با جدا شدن رامتین بیدار راهنمایی گروهی که به مسیر ادامه می داد بر عهده ی سیروس فتحی قرار گرفت. با توجه به زمانی که از دست رفته بود قرار بر این شد گروه تا ساعت ۱۴ به مسیر خود ادامه دهد و بعد از آن به هر نقطه ای که رسید راه بازگشت را در پیش گیرد. بر همین اساس با توجه به شرایط آب و هوایی و زمانبندی، در ساعت ۱۴ بعد از ظهر پس از رسیدن به گرده سنگی، گروه در پشت آن پناه گرفت و در ابتدای یال منتهی به گدوک از ادامه مسیر سرباز زد.
ما به قله گدوک نرسیدیم ولی بر سر قله همدلی و ایثار سرود آری آری زندگی زیباست را سر دادیم ما درسمان را از این صعود نه در قله که در مسیر آموختیم آنجا که با زنده باد کوهنورد سختی مسیر را بر خود آسان کردیم آنجا که با گرفتن دستان یکدیگر زنجیری چنان محکم شدیم که باد را نیز توان مقابله با آن نبود. بعد از استراحتی ۲۰ دقیقه ای و خوردن غذا و آب و گرفتن عکسی به یادگار با پارچه نوشته گروه از پشت گرده سنگی و نه از شیب دره به سوی خلیل دشت حرکت کردیم. ساعت ۱۵:۲۰ دقیقه به خلیل دشت رسیدیم در مسیر بازگشت از گرده سنگی تا خلیل دشت به لطف سرسره ی برفی صدای خندهایمان بر صدای باد پیشی گرفت. در خلیل دشت گلویی تر کردیم و با استراحتی کوتاه مسیر بازگشت را در پیش گرفتیم. ۱۵:۵۹ دقیقه بود که با عبور از پرچین دوباره وارد جنگل شدیم. در جنگل قبل از خارج شدن از مسیر برفی سرپرست که قول برف بازی در راه بازگشت را در صبح داده بود اولین گلوله ی برفی را روانه کرد و بعد از آن بود که گلوله های برفی از هر سو حواله می شد.
ساعت ۱۶:۳۵ دفیقه بعد از استراحتی ۱۵ دقیقه ای برای خوردن غذا و آب و کم کردن لباسهایمان دوباره به راه افتادیم. ۱۶:۵۶ از پرچین ورودی جنگل گذشتیم. ۱۷:۳۳ دقیقه به چشمه سنگی رسیدیم و ۱۸:۱۰ دقیقه در آغوز دار به دوستانمان ملحق شدیم در ابتدای جلسه پایانی به سرپرستی محمد صداقتی که در همان منطقه آغوزدار برگزار شد گروه اول که از گرده کاوه بر می گشت نیز به ما ملحق شدند این گروه نیز به علت کمبود وقت موفق به صعود قله گدوک نشدند. ۱۸:۵۳ دقیقه با پایان یافتن جلسه پایانی به سمت ماسوله حرکت کردیم. ساعت ۱۹ غروب به روی پل ماسوله که صعود خود را ۷:۲۳صبح از آنجا آغاز کرده بودیم، رسیدیم. ۵ دقیقه بعد ماسوله را که پر از مهمان بود به قصد رشت ترک کردیم. ساعت ۲۱:۰۵ دقیقه به رشت رسیدیم.
صدف زاهدی / پاییز ۹۸
ممنون صدف جان از خواندن گزارش لذت بردم . اگر چه تو برنامه نبودم اما حس و حال سوز برف و سرما ،تندی وزش باد و همدلی رو با گزارش خوبی که نوشتی تونستی به خواننده انتقال بدی.
آری آری زندگی زیباست
.
.
.
درود بر شما.گزارش قشنگی نگارش نمودید.همیشه بر فراز و همواره در اوج باشید. صعودخوبی بود.با آرزوی موفقیت روز افزون باشگاه کوهنوردی سپهر و به امید تکرار چنین صعود های خاطره انگیز…