تعطیلات چند روزه ی خرداد ماه، فرصتی است برای اجرای برنامه ای چند روزه کوهنوردی و باشگاه کوهنوردی سپهر در تاریخ ۱۴و ۱۵ خرداد سال ۹۸ اقدام به اجرای صعود به قله ی خلنو را نمود .
قله خلنو به ارتفاع ۴۳۷۵ متر، بلندترین قله استان تهران و دومین قله ی البرز مرکزی و در قلب این کوهستان جای دارد. خلنو مشرف به بسیاری از قلل ۴۰۰۰ متری های اطراف خویش از قبیل هرزه کوه ها، برج، وزوا، جانستون و پالون گردن می باشد.
برای رسیدن به بام تهران می بایست وارد جاده فشم شویم و از آنجا به سوی زایگان حرکت نموده و سپس وارد جاده فرعی لالون شویم. در روستای لالون از کنار پل بزرگ صعود آغاز می شود.
خلنو از جمله پر جاذبه ترین ارتفاعاتی است که همراه کوهنوردان و علاقه مندان به طبیعت را در چهار فصل سال به خود می خواند و بخصوص صعود در فصل بهار ، یکی از پر جاذبه ترین صعود هایی است که به خاطر عبور از روی بهمن های فروریخته بر روی رودخانه و سر خوردن در هنگام بازگشت از قله که لحظات شیرین و خاطره انگیزی را در ذهن کوهنوردان ثبت می نماید. خلنو از صعود های زمستانی دشوار را به همراه دارد و دلیل این امر، حجم برف زیاد و وجود بهمن و موقعیت مرکزی آن و وجود طوفان های زمستانی است .
*
دقایقی از بامداد ۱۴/۰۳/۹۸ می گذشت که دوستانمان یکی پس از دیگری در محل تجمع همیشگی باشگاه حضور بهم می رساندند. دوستان زیادی برای بدرقه آمده بودند. ذوق و شوق زیادی در شرکت کنندگان دیده می شد. بسیاری از شرکت کنندگان این برنامه داستان های زیادی در مورد قله ی خلنو شنیده بودند همه رقم حسی را در میان شان می شد دید. اما فعل خواستن و لحظه شماری برای یک صعود خوب و پرجاذبه از همه قوی تر بود و قطعن در کنار دوستان و همراهان بودن و تجربه های جدید را آزمودن و آموختن از نکات مهم صعود های گروهی می باشد.
ساعت ۳۰ دقیقه ی بامداد هجده نفر توسط دو دستگاه مینی بوس به سمت تهران به راه افتادیم و قرار شد ۳ نفر از دوستانمان در شهر منجیل و دو نفر در کرج و سه نفر در تهران و ۴ نفر که توسط ماشین شخصی می آمدند در لالون به ما بپیوندند .
پس از همراه شدن دوستان در منجیل و کرج و تهران حدود ساعت ۶ صبح در یکی از پارک های تهران برای استراحتی کوتاه و دستشویی توقف نمودیم. پس از قرار گرفتن در جاده لشگرک ساعت ۸ صبح به شهر فشم رسیدیم و در کنار ساختمان تربیت بدنی توقف نمودیم تا صبحانه صرف نماییم.۴ نفر از دوستان دیگرمان هم در فشم به ما پیوستند و آمار شرکت کنندگان در این برنامه به ۳۰ نفر رسید.
نیمرو به همراه نان سنگک گرمی که دوستان تدارکات تهیه کرده بودند به همراه پنیر و خرما بسیار چسبید. ساعت ۹ صبح به سمت زایگان راه افتادیم و ساعت ۹:۲۰ در شهر زایگان وارد جاده فرعی روستای لالون شدیم و ساعت ۹:۳۰ کنار پل بزرگ لالون از مینی بوس ها پیاده شدیم و به تقسیم تدارکات گروهی و شخصی پرداختیم .
پس از جمع و جور کردن تدارکات و کوله ها، ساعت ۱۰:۳۰ از سمت راست رودخانه و از میان روستا که امروزه به خاطر ساخت و سازهای انبوه و ویلاهای گران قیمت و کاخ گونه ثروتمندان، هیچ فرقی با شهر های بزرگ نمی کند، به سمت شمال به راه افتادیم .
پس از حدود نیم ساعت از پلی گذشتیم و از سمت چپ رودخانه به سمت بالا راه خود را ادامه دادیم. در انتهای روستا از کوچه باغ ها گذشتیم و ساعت ۱۱:۴۰ دقیقه در کنار منبع آب بتنی بزرگ توقف نموده و استراحت کردیم و آب برداشتیم . از اینجا تنگه لالون قابل رویت بود و دیوار های تنگه با ظاهری خشن ، خود را به ما می نمایاند. از بالای منبع آب بتنی در پاکوب مشخص از بالا دست تنگه لالون گذشتیم. در این قسمت بابد بسیار هوشیار عمل نمود .
زیرا مسیر پاکوب که از بالا دست تنگه می گذرد را می بایست یک نفره و با احتیاط عبور کرد و مواظب بود که کوله ها به دیواره سنگی برخورد ننماید و تعادل فرد را بهم نزند. همین مسئله موجب شد حادثه ی کوچکی برای یکی از همنوردان ما رخ دهد اما خونسردی و عملکرد به موقع همنوردان، موجب شد به سلامتی از کنار آن گذر کنیم.
کمی جلوتر به رودخانه رسیدیم. خوشبختانه به خاطر حجم بالای برف در درون دره توانستیم از روی برف ها عبور نماییم و به آن طرف رودخانه برسیم. مجدد از روی برف ها به طرف دیگر رودخانه رفتیم. باز هم از رودخانه گذشتیم و سمت راست رودخانه قرار گرفتیم و کمی جلوتر از سمت راست وارد یک شیار با شیب تند و به سمت شرق ارتفاع گرفتیم. بالای این شیار مکان مسطحی و تقریبا همواری قرار دارد. سمت چپ ما رودخانه جاری و خروشان در حال حرکت بود . پاکوب مشخص سمت راست رودخانه ما را به سمت شمال و تلخ آب راهنمایی می کرد. ارتفاعات گردنه وزواء و برج ها قابل رویت بود و جای جای این دره ی زیبا از هر گوشه ای چشمه ای پر آب به سوی رودخانه لالون جاری می شد. بخاطر بارش های بسیار خوب زمستان گذشته حجم برف زیادی به نسبت سال گذشته در منطقه بود و در واقع می شد گفت کم سابقه بود.
بهمن های بزرگی در چند نقطه، کاملن روی رودخانه را پوشانده بودند و کمی جلوتر پاکوب از روی رودخانه و بهمن ها می گذشت تا در ساعت ۱۴:۴۵ دقیقه به تلخ آب رسیدیم. تلخ آب در زیر حجم زیادی از برف آرام آرام جاری بود و آثارش را از رنگ و تاثیری که بر روی رودخانه پایین دست می گذاشت، می دیدیم.
پاکوب مشخص ما را به تنگه و آبشار راهنمایی می کرد.
از آبشار چیزی دیده نمی شد زیرا دره کاملن پوشیده از برف بود. بالا دست دره که محل شب مانی گروه بود کاملن پوشیده از برف بود و فقط سمت راست، قسمت هایی از برف بیرون بود که آن هم غالبن خیس و نمناک بود. ساعت ۱۶:۲۵ دقیقه به بالای آبشار محل شب مانی رسیدیم. پس از بررسی منطقه برای برپایی چادر ها نتیجه گرفتیم هر جور شده چادرها را نزدیک بهم برپا نماییم. چند تخته چادر را با تلاش بسیار زیاد دوستان پس از تمیز کردن و مسطح کردن زمین برپا کردیم. دو تا از چادر ها هم بر روی برف برپا شد.
برف چال وسیعی در بالا دست ما آرام خوابیده بود و تلاش ما برای برپایی چادر ها آرامش او را بر هم می زد . پس از برپایی چادر ها اقدام به خوردن نهار کردیم. ساندویچ های خوشمزه ای که دوستان تدارکات مان تهیه کرده بودند به همراه ابتکار عمل بعضی از دوستان در تهیه سیب زمینی سرخ کرده داغ لذت بخش بود. چای و دمنوش های گیاهی تکمیل کننده ی سور عصرمان بود. غروب سرد از راه می رسید و ما آرام آرام در درون چادر هایمان جای گرفتیم. کوله های قله خود را آماده کردیم و در انتظار صبح فردا، آرامش گرفتیم. بعضی از دوستان که اولین تجربه ی شب مانی در این ارتفاع را می گذراندند با کمی مشکل شب را به صبح رساندند.
ساعت ۴ بامداد همگی از خواب بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه از چادرها بیرون زدیم و همه ی ۳۰ نفر با عزمی جزم به سوی قله خلنو حرکت کردیم. از حاشیه ی سمت راست برف چال بالا دست به سوی یکی از یال هایی که به گردنه وزوا منتهی می شود حرکت می کنیم، به یال می رسیم و بر روی یال به سوی گردنه حرکت می نماییم.
شیب مسیر تند تر می شود. این مسئله که تعداد ۳۰ نفر در شیب تند، می باید پشت سر هم حرکت نمایند، موجب شده بود نفرات انتهایی تیم دچار مشکل شوند. به همین سبب، سرپرست برنامه تیم را به دو گروه تقسیم نمود و با دو جلو دار، چون پاکوب ها ی متعددی در مسیر وجود داشت، هر دو گروه در کنار هم در مجاورت یکدیگر صعود می نمودند و این کار موجب شد، مشکل کندی حرکت مجموعه برطرف گردد .
همچنین این موضوع باعث شوخی و مزاح و خنده در بین دو گروه شد به طوری که جو سرد و سنگین صبحگاهی شکسته شد. قبل از گردنه، دوباره در یک گروه متشکل شدیم و ساعت ۸:۲۰ دقیقه به گردنه وزوا رسیدیم. منظره ای زیبا و مسحور کننده در پیش چشم مان ظاهر می شود، برف چال عظیم خلنو که سرچشمه ی شمالی رودخانه ی لار می باشد، پدیدار می گردد .
آرامش عجیبی در درون مان سایه می گسترد و غرور قله های بلند خلنو، پالون گردن، برج، رستم چال و … انگیزه ی صعود را در ما افزون می کند.
از روی خط الراس به سمت غرب به سوی قله ی برج پیش میرویم. به دلیل برف زیادی که بر روی خط الراس وجود دارد در نقاطی از مسیر روی گرده های سنگی عبور می کنیم. شیب مسیر تند تر می شود. پس از زیر پا گذاشتن حجم زیادی از برف در پای قله ی برج ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه بر روی آن گام می نهیم. استراحتی کوتاه می کنیم و برج را به سمت شمال و به سوی تیغه های ژاندارک پشت سر می گذاریم. چندین کوهنورد مسن و با تجربه را در مسیر دیدار می کنیم. آنان در حال بازگشت از قله خلنو بودند. آنها ترجیح داده بودند که از همان مسیری که خلنو را صعود کردند، بازگردند.
ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه به ابتدای تیغه های ژاندارک رسیدیم و پس از استراحتی با هوشیاری و آرامش از صخره های سنگی سیاه و خاکستری عبور نمودیم. گذشتن از این تیغه ها برای کسانی که آشنایی ابندایی با فنون سنگ نوردی دارند ، کار سخت و دشواری نخواهد بود.
باید توجه داشت که خستگی و از دست دادن انرژی تا اینجا، کار را دشوار و سخت می نماید و می بایست نهایت دقت و احتیاط را برای عبور از تیغه ها انجام داد. حدود یک ساعت زمان صرف شد تا از این تیغه ها عبور کنیم.
قله ی خلنو در پیش رویمان و دریاچه ی زیبای خلنو در پایین و سمت چپ مان، شوق رسیدن به قله را در ما افزون می کند .
خط الراس سنگی را ادامه می دهیم و در نهایت ساعت ۱۲:۴۵ دقیقه همه ی ۳۰ نفر به سلامتی بر روی قله خلنو می ایستیم. دستان یکدیگر را می فشاریم و از دوستان غایب در این صعود یاد می کنیم.
لحظاتی را در خنکی قله سر می کنیم و عکس هایی به یادگاری می گیریم و پس از خواندن سرود قله ساعت ۱۳ به سمت شرق و به سوی برف چال خلنو بزرگ سرازیر می شویم. کمی جلوتر پس از بررسی وضعیت برف توسط مسئول فنی و سرپرست برنامه، شروع به سرخوردن به سمت برف چال کردیم. لحظات شیرین و دلچسبی برای تک تک شرکت کنندگان فراهم گشت. دو مرحله سر خوردن ما را به کف برف چال رسانید. سپس به سوی گردنه وزوا ارتفاع گرفتیم. ساعت ۱۳:۴۰ دقیقه بر روی گردنه ی وزوا قرار گرفتیم. پس از استراحتی کوتاه، سرپرست برنامه افرادی را از میان تیم برای جمع آوری چادر ها دقایقی زودتر به پایین فرستاد. در دور دست ها ابرهای تیره و باران زا به سمت ما در حرکت بودند. این مسئله موجب می شد که ما سریعتر عمل نماییم، تا به موقع و قبل از بارش باران به چادر ها برسیم و به سمت لالون حرکت نماییم .
پس از رسیدن به چادر ها در ساعت ۱۵:۴۰ دقیقه و جمع آوری چادر و وسیله ها و خوردن مختصر ی نهار، ساعت ۱۶:۲۵ دقیقه به سمت پایین به راه افتادیم. قطرات بارن گاه گاهی ما را دچار نگرانی می کرد. قبل ازاینکه به رودخانه برسیم، بارن تندی آغاز شد و ما خود را برای مواجهه با باران آماده کرده بودیم. رگبار تندی که چند دقیقه ای طول کشید، همه را خیس کرد و سپس آرام گرفت .
به رودخانه رسیدیم و با صحنه ی نگران کننده ای مواجه شدیم و آن گذشتن از رودخانه ی خروشان بود . در مدت یک روز برف های بر روی رودخانه، در یکی از محل هایی که می بایست از روی آن رد می شدیم ، آب شده بود و از این روی می بایست از درون رودخانه عبور می کردیم .
یکی از محل هایی که مناسب تر بود و می شد به آب زد و از رودخانه عبور کرد را انتخاب کردیم و توسط طناب یکدیگر را حمایت کردیم و از رودخانه عبور کردیم. ساعت ۱۹ کنار منبع آب بتنی آب روستا، جلسه ی پایانی نقد و بررسی برنامه را برگزار کردیم. پس از شنیدن صحبت های دوستانمان به راه خود ادامه دادیم و ساعت ۲۰ در میان روستا، کنار مینی بوس ها رسیدیم. پس از جمع و جور کردن کوله ها و تعویض لباس ها در مینی بوس ها جا گرفتیم و به سوی تهران حرکت کردیم.
متاسفانه در بین راه ترافیک سنگینی بود و به کندی به تهران رسیدیم و به سوی رشت حرکت کردیم. ساعت ۵ صبح به شهر رشت رسیدیم. در سکوت و آرامش صبحگاهی هر کدام از شرکت کنندگان با بدرود گفتن به یکدیگر به سوی منزلشان رهسپار شدند تا صعودی دیگر و لحظه های به یادماندنی دیگری را به انتظار باشند .
سیروس فتحی
بهار ۹۸
درود و ارادت
به جرات و بدون اغراق باید عرض کنم که یکی از زیباترین و مهیج ترین برنامه های کوهنوردی اینجانب ،صعود به قله های برج و خلنو در معیت همنوردان عزیز باشگاه کوهنوردی سپهر در این برنامه بود که در سالجاری رقم خورد.تدارکات برنامه،مدیریت زمان،رسیدگی مستمر به وضعیت همنوردان در حین اجرای برنامه ، هدایت همنوردان در جای جای برنامه و مدیریت عبوردادن همنوردان از روی تیغه ها و تنگه و رودخانه خروشان وپر آب و در نهایت صعود موفقیت آمیز وایمن سی نفر از روی تبغه های ژاندارک و قرار گرفتن روی قله با شکوه خلنو بزرگ کار بسیار بزرگ و فنی بوده است که در این برنامه به خوبی انجام شد.سُرسُره بازی موقع فرود لذت و هیجان برنامه را دو چندان کرد که خود از ویژگیهای بارز این برنامه بود. واقعا جا دارد از سرپرست و تیم فنی وسایر همنوردان خوب و آماده این برنامه و نیز دوستان عزیزی که سعادت همنوردی با انها در این برنامه را نداشته ام ولی زحمت تدارکارت برنامه و نیز بدرقه تیم صعود کننده را کشیده اند صمیمانه تشکر وقدردانی کنم.به امید تداوم چنین برنامه های مهیج و بکر و زیبا وبا آرزوی موفقیت روزافزون باشگاه کوهنوردی سپهر و همنوردان خوب و آماده این باشگاه