برنامه شاخص گروه کوهنوردی سپهر در شش ماهه اول سال ۹۶ صعود به قله ۴۸۵۰ متری علم کوه از مسیر سیاه سنگ ها، در نظر گرفته شده بود. گروه در سال گذشته نیز برنامه شاخص خود را در منطقه علم کوه برگزار نمود اما به دلیل هوای بد و نامناسب امکان صعود به قله های چالون و سیاکمان دست نداد و با کمی تاخیر در روز صعود اقدام به صعود قله سیاه گوک و سراسپید کردیم. امسال با توجه به برنامه ریزی های از قبل انجام گرفته و هماهنگی با پناهگاه ونداربن و جویا شدن از تعداد صعودهای انجام شده در هفته های قبل از تاریخ صعود گروه، متوجه شدیم که در تاریخ صعود گروه از لحاظ شلوغی مسیر و پناهگاه، منطقه وضعیت مناسبی دارد. لذا برای اینکه در روز اول صعود به پناهگاه سرچال فشار کمتری به شرکت کنندگان در برنامه آورده شود و گروه بتواند با انرژی بیشتر در روز صعود به قله اقدام نماید، با کرایه کردن قاطر و فرستادن یک سری وسایل گروهی، با خیال راحت تری اقدام به ثبت نام و اجرای برنامه کردیم.
با توجه به پیگیری وضعیت هوا و بارندگی قله علم کوه، سایت های هواشناسی در روز اول صعود، وضعیت خوبی را نشان نمی دادند و هوای بارانی و رعد و برق را هشدار می دادند. لذا با مشورت و نظرخواهی از هیات مسئولین و سرپرست برنامه در نهایت قرار شد که برنامه با دو روز تاخیر اجرا گردد.
ساعت ده دقیقه به ۱۲ شب پنج شنبه پنجم مرداد ماه ۹۶ در قرار تجمیع اعضای شرکت کننده در برنامه که ۱۴ نفر بودیم، حاضر شدیم. تعداد زیادی از اعضاء و دوستانمان برای بدرقه حضور داشتند و این برای تیم ما بسیار امیدبخش بود. پس از تقسیم جیره های غذایی که توسط مسئول تدارکات گروه تهیه شده بود و هیچ کم و کاستی در آن دیده نمی شد و جمع و جور کردن کوله پشتی ها و سامان دهی آن ها در میان مینی بوس، ساعت ۱۲:۴۰ بامداد به سوی عباس آباد و کلاردشت حرکت نمودیم.
راننده ی مینی بوس ما با اخلاق بسیار خوب و رانندگی مناسب، خیال ما را از بابت به موقع رسیدن و به سلامت رسیدن از همان ابتدای کار جمع کرد. همگی تلاش کردیم داخل مینی بوس استراحت خوبی داشته باشیم.
پس از پشت سر گذاشتن سه راهی عباس آباد و عبور از جاده جنگلی و کوهستانی عباس آباد به کلاردشت و عبور از شهر کلاردشت و رودبارک، ساعت ۶:۳۰ صبح به پناهگاه ونداربن رسیدیم. پس از صرف صبحانه که نیمروی خوش مزه ای بود و جمع و جورکردن کوله پشتی ها و جدا کردن وسایل اضافی و سپردن آن ها به آقا بیان مسئول قاطرها برای حمل به سرچال در ساعت ۸:۳۵ از ونداربن به سمت بریر صعودمان را آغاز کردیم.
البته در ابتدای پیمایش، حرکات کششی و گرم کردن عضلات توسط یکی از دوستان آغازگر خوبی برای صعود شده بود. پس از کمی حرکت در مسیر جاده به گوسفندسرای بریر رسیدیم و از پل چوبی بر روی رودخانه گذشتیم و مجددن در دوراهی کلجاران از پل چوبی عریض که بر روی رودخانه سردآبرود کشیده شده بود، گذشتیم و کمی جلوتر بعد از شیب تند در سایه کوه با چشم انداز دره ی زیبایی در روبرویمان ساعت ۹:۴۰ استراحت کردیم.
ساعت ۱۱ استراحت بعدی ما در پای سنگ کشتی بود. از آب چشمه ی بالا دست سنگ کشتی ظرف هایمان را پر کردیم و شیب تند پای پیت سرا را پی گرفتیم. آفتاب تندی داشتیم اما گاه گاهی نسیم خنکی از میان دره صورت هایمان را نوازش می نمود و سختی راه را بر ما آسان می نمود.
پس از پشت سر گذاشتن پیت سرا که سنگ های بزرگ در منطقه و یک جای استراحت و شبمانی زیر سنگ بزرگ، مشخصه ی آن است و با عبور از کنگلک پایین در ابتدای کنگلک بالا، استراحتی کوتاه نمودیم. در نهایت پس از گذشتن از کنگلک بالا و لیزونک پایین و بالا در ساعت ۱۵ به ابتدای منطقه ی سرچال رسیدیم و پناهگاه رویت شد.
ده دقیقه استراحت و انرژی گرفتیم و مجددن برای رسیدن به پناهگاه سرچال حرکت کردیم. ساعت ۱۶ به پناهگاه رسیدیم. پناهگاه در آرامش بود. و چادرها و وسایلمان را که قاطرها پای پناهگاه رسانده بودند، به داخل یکی از اتاق ها بردیم و بر روی تخت های پناهگاه اسکان یافتیم. هوای بسیار خوبی بود. وقت به اندازه ی کافی داشتیم که به تهیه غذای شام بپردازیم و همچنین استراحت کافی برای صعود روز بعد داشته باشیم.
چند تن از دوستانمان را که در منطقه بودند، دیدار کردیم و ساعاتی را در کنارشان بودیم. بعضی از دوستان برای هم هوایی تا ابتدای یخچال پیاده روی کردند. غروب آن روز همگی در ایوان پناهگاه دور هم جمع شدیم و از خاطرات تلخ و شیرین صعودهایمان در منطقه علم کوه و تخت سلیمان برای یکدیگر صحبت نمودیم.
شب آرامی داشتیم. خوشبختانه همه ما به جز یک نفر شب را توانستیم خوب استراحت نماییم. تصمیم گرفته بودیم بخاطر یخ موجود پای گردنه چالون، صبح خیلی زود حرکت نکنیم و زمانی که تابش خورشید به یخچال برسد و یخ ها برای صعود بدون کرامپون آماده باشند به آنجا برسیم.
روز دوم: ساعت ۵:۳۰ از خواب بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه و برداشتن آب و بستن کوله های قله در ساعت ۶:۳۰ پس از انجام حرکات کششی به سوی علم چال و قله، پاکوب را پی گرفتیم. پس از ده دقیقه وارد یخچال علم چال شدیم و پاکوب های مشخص را که سنگچین های مشخص هم در کنار آن توسط کوهنوردان چیده شده بود را دنبال می کردیم.
ساعت ۸:۳۰ استراحت ده دقیقه ای داشتیم. یکی از دوستان همنورد که در پناهگاه مانده بود، توسط بیسیم با ایشان تماس برقرار کردیم. قرار شد که هر دو ساعت یک تماس با ایشان داشته باشیم. داخل یخچال خیلی سرد نبود. ساعت ۹:۳۰ به یخ های پای شیب تند چالون رسیدیم و با احتیاط از روی یخ ها گذشتیم.
خوشبختانه بدون استفاده از کرامپون و یخ شکن توانستیم از آنها بگذریم و ساعت ۹:۵۵ به شن اسکی های پای چالون رسیدیم. از اینجا کار ما کمی دشوارتر شد. چند نفر از دوستان همنوردمان اولین تجربه ی عبور از چنین شن اسکی تند برایشان بود.
بالاخره شن اسکی چالون را با صرف زمان زیادی و با احتیاط فراوان و با چندین استراحت کوتاه در ساعت ۱۱:۴۰ به پایان رساندیم و بر روی گردنه چالون در ابتدای سیاسنگ ها استراحت ده دقیقه ای داشتیم. چشم انداز بسیار زیبایی از دره حصارچال و قلل بالای چهارهزارمتری اطراف داشتیم.
دو نفر از دوستانمان اقدام به بازگشت نمودند و با توصیه های سرپرست برای عبور با احتیاط از شیب تند شن اسکی پایین آنان را بدرقه نمودیم. ما نیز وارد سیاسنگ ها شدیم. ساعت ۱۲:۴۵ اولین سیم بکسل را پشت سر گذاشتیم. از سیم بکسل دوم هم با احتیاط عبور کردیم.
سرعت صعودمان خیلی خوب نبود اما با احتیاط کامل به حمایت دوستانمان پرداختیم و پس از عبور از صخره ها و دست به سنگ های متعدد با لذت بردن از چنین صعودی که تجربه ی اول بعضی از نفرات حاضر بود، ساعت ۱۴:۱۵ در اواخر سیاه سنگ ها سه نفر از دوستانمان را که از قله بازمی گشتند، دیدار کردیم. بسیار خوشحال شدیم و به راه خود ادامه دادیم. ساعت ۱۵:۱۰ به پناهگاه سیاسنگ رسیدیم. حدود ۲۰ دقیقه به استراحت و مشورت پرداختیم و با توجه به اینکه زمان زیادی نداشتیم و تقریبن انرژی نفرات برای صعود به قله و از همه مهمتر برای بازگشت و عبور از سیاسنگ ها کافی نبود، تصمیم به بازگشت گرفتیم و قرار شد دو نفر به سمت قله حرکت نمایند و قله را صعود کنند. این کار با موفقیت انجام شد و دوستانمان قله را صعود نمودند.
کوهنوردان با احتیاط وارد سیاسنگ ها شدند و حمایت های موفق و همه جانبه برای فرود بی خطر و استفاده از طنابچه هایی که همراه داشتیم، توانستیم در روشنایی روز از سیاسنگ ها عبور نماییم و به گردنه چالون و فرود از آن مشغول شدیم.
با احتیاط کامل از شیب تند و شن اسکی چالون پایین کشیدیم. با استراحت هایی که سرپرست در نظر گرفت برای تجدید قوا و عبور بیخطر از یخچال علم چال و سرچال ساعت ۱۰ شب به پناهگاه سرچال رسیدیم و به یکدیگر خسته نباشید گفتیم.
انرژی زیادی از ما گرفته شده بود و همه خسته اما خوشحال از تمام کردن مسیر و رسیدن به پناهگاه، مشغول تهیه غذا شدیم و پس از صرف شام به استراحت پرداختیم.
روز سوم: با توجه به فشارهای زیادی که در روز قبل به گروه آمده بود. ساعت ۷:۳۰ از خواب بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه و جمع و جور کردن وسایل و بستن کوله ها و تمیز کردن پناهگاه ساعت ۹:۳۰ به سمت ونداربن حرکت کردیم.
پس از پایین کشیدن از لیزونک ها و کنگلک ها در کنار سنگ کشتی استراحت کردیم. استراحت بعدی ما در کنار گوسفندسرای بریر بود مثل همیشه میهمان دامداران بریر شدیم و از دوغ تازه و خوشمزه آنان میل کردیم. ساعت ۱۳ به پناهگاه ونداربن رسدیم و پس از ۴۰ دقیقه توقف در ونداربن و جمع و جور کردن کوله ها و تعویض لباس به سمت پایین به راه افتادیم.
ساعت ۱۴ در کنار رودخانه ی سردآب رود به دوستانمان که از رشت آمده بودند و تدارک غذایی خوبی هم دیده بودند، رسیدیم. از دیدار آنها بسیار خوشحال شدیم زیرا حضور آنها برای کوهنوردان سورپرایز جالبی بود. آماده کردن کباب و مخلفات خوشمزه آن کار بسیار سختی بود که دوستانمان تقبل کرده بودند و با زحمت و تلاش زیاد توانسته بودند به شکل بسیار عالی انجام دهند.
پس از صرف پلوکباب ساعت ۱۶ به سمت رشت بازگشتیم. در مینی بوس جلسه پایانی را برای مطرح کردن انتقادات و پیشنهادات نسبت به برنامه برگزار نمودیم. ساعت ۱۱ به شهر رشت رسیدیم.
سیروس فتحی
تابستان ۹۶