پراو رشته کوهی در غرب ایران و جز رشته کوه زاگرس، در امتداد جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی است. قله پراو با ارتفاع ۳۴۰۵ متر از سطح دریا بلندترین قله شهر کرمانشاه است. پراو((Par-aw، به زبان کردی به معنی پرآب است. ولی در حال حاضر فقط یک چشمه با آبی اندک به نام “دوز ری (به معنی راه دزدان) در میانه راه آن وجود دارد که احتمالاً این کم آبی به دلیل خشکسالی سالهای اخیر است.
یکی از علل معروفیت کوهستان پراو به خاطر وجود غار معروف پراو در پایین تر از قله آن است که عمیق ترین غار عمودی(چاهی)، و از لحاظ دستیابی، سخت ترین غار دنیاست. دهانه این غارِ کاملا آهکی بیش از ۳۰۰۰ متر از سطح دریاهای آزاد ارتفاع دارد، و بدین لحاظ به اورست غارهای جهان معروف است. این غار ۷۵۱ متر عمق،۱۴۵۴ متر طول، و ۲۶ حلقه چاه دارد که عمیق ترینِ آن ۴۲ متر است، و اولین بار در سال ۱۹۷۱ میلادی توسط انگلیسی ها کشف شد.
غار پراو در سال ۱۳۵۱ توسط انگلیسیها پیمایش گردید. و در سال ۱۳۵۴ توسط غارنوردان لهستانی و در سال ۱۳۷۰ گروه کوهنوردی کرمانشاه اولین گروه ایرانی که موفق به پیمایش این غار گردیدند.
عمیق ترین غارهای ایران مانند غارهای پراو، جوجار و چاه غار قلا در این کوهستان قرار دارند. خط الراس اصلی و مرتفع این کوهستان دارای قلل متعددی است که اکثراً ارتفاعی بالاتر از ۳۰۰۰ متر دارند جهت این کوهستان از غرب به شرق امتداد یافته است و بترتیب شامل قلل: خرامان، قته چرمی، پرآو (شیخ علی خان )، نمازگاه، شاودالان، سه کل، زنهان، بیستون، بان برزه و … می باشد. عبور از خط الراس های پراو عمدتاً در بسیاری از مکان ها حالت فنی دارد و عبور از بعضی از قسمت های آنها احتیاج به طناب و ابزار گذاری دارد بخصوص در قلل خرامان، قته چرمی، سه کل و بیستون، دیواره بیستون با ارتفاع ۱۲۰۰ متر و وسعت بیش از ۵۰۰۰ متر که به اورست صخره های جهان مشهور بوده و مرتفع ترین دیواره ایران و پنجمین دیواره مرتفع جهان است در کوهستان پرآو واقع گردیده است.
برای اجرای برنامه پراو از چند ماه قبل با دوست و همنورد گرامی مان سمکو وزیری که از کوهنوردان خوب شهرستان سنندج است، هماهنگی های لازم را در ارتباط با شکل اجرای برنامه انجام دادیم. این برنامه طبق تقویم ورزشی گروه سپهر از ۱۲ تا ۱۴ خرداد ماه سال ۱۳۹۶ برگزار گردید. از هفته قبل از برنامه، برنامه ریزی ها در جلسه هیات مسئولین آغاز گردید و در روزهای بعد ثبت نام برای برنامه شروع شد.
همیشه برنامه صعودهای تعطیلات خرداد ماه برنامه های خاطره انگیزی در گروه سپهر می باشد. علتش را نمیدانم ولی برنامه های ماه خرداد گروه سپهر همیشه از هیجان و شور خاصی برخوردار است. همنوردان زیادی دوست داشتند که در برنامه صعود به قله پراو حضور داشته باشند ولی متاسفانه به دلایل مشکلات مختلف تعداد تاثیرگذاری از همنوردان نتوانستند در این برنامه همراه ما باشند. کمی ناراحت کننده بود ولی خوشبختانه شرایط برنامه و همنوردان خوب شرکت کننده در برنامه پراو باعث شدند که همان شعور برنامه های خرداد ماه به قوت همیشگی خود پایدار بماند.
نهایتا ۱۲ نفر برای این برنامه ثبت نام نمودند. ۱۱ نفر از رشت و یک نفر قرار بود از تهران خود را به کرمانشاه برساند. ساعت ۲۰ روز پنج شنبه یازدهم خرداد ماه با بدرقه دوستان همنورد گروه سپهر در ترمینال گیل، راهی شهر کرمانشاه شدیم.
ساعت ۶ صبح به ترمینال کرمانشاه رسیدیم. دوست همنوردمان که از تهران زودتر از ما به ترمینال رسیده بود را دیدیم. گوشه ای از ترمینال را انتخاب کردیم و زیراندازی پهن کردیم تا صبحانه بخوریم و وسایلمان را جمع و جور نماییم. با همت یکی از دوستان به تعداد نفرات، چای گرفته شد و به اتفاق صبحانه جانانه ای نوش جان کردیم.
با هماهنگی هایی که با دوست همنوردمان سمکو وزیری انجام داده بودیم، قرار شده بود که صبح بازدیدی از مکان تاریخی طاق بوستان داشته باشیم. دو نفر از همنوردان برای تهیه یک دستگاه مینی بوس برای رفتن به طاق بستان به اطلاعات ترمینال رفتند. خوشبختانه دوستانمان مینی بوسی بسیار خوب با راننده ای بسیار مهربان و شرایط هزینه عالی تهیه نمودند.
هنگامی که دو نفر از دوستانمان برای تهیه مینی بوس رفته بودند، کار فرهنگی کوتاه و جالبی در ارتباط با محیط زیست اجرا شد و پس از آن بروشوری در ارتباط با گرمازدگی و اهمیت آب در بین شرکت کنندگان توزیع گردید.
پس از آمدن مینی بوس تهیه شده، وسایلمان را جمع و جور کردیم و سوار بر آن راهی طاق بستان شدیم. قرارمان با دوست همنوردمان سمکو وزیری که راهنمایی برنامه پراو را برعهده داشت، در مجموعه طاق بستان بود. او را در آنجا دیدیم. از دیدنش بسیار خوشحال شدیم. فردی بسیار مهربان و پرتلاش.
از مجموعه سنگ نگارههای زیبا که در اطراف خود منطقه سرسبز با آبگیری بسیار زیبا داشت، در طاق بستان دیدن کردیم. بعد از گرفتن عکس های یادگاری بسیار زیاد از محوطه طاق بستان خارج شدیم. به سمت مینی بوس مان رفتیم. سوار بر مینی بوس راهی روستای چالابه، مبدا صعود به قله دوست داشتنی و سرسخت پراو شدیم.
راه معمول به ارتفاعات پراو، روستای چالابه و کارخانه سیمان در ۱۵ کیلومتری شرق شهر کرمانشاه (جاده کرمانشاه – بیستون) می باشد . با توجه به گویش محلی، نام اصلی روستا باید برگرفته از “چال آوه” یعنی محل جمع شدن آب باشد.
در۱۵کیلومتری کرمانشاه بعد از عبور از کارخانه سیمان وارد جاده فرعی چلابه میشویم. جاده فرعی در سمت چپ به روستای چلابه میرسد که ما از سمت راست بعد از پیمودن ۳ کیلومتر به کیوسک نگهبانی رسیدیم. ماشین تا محلی به نام محیط بانی که در انتهای جاده آسفالت است، می رود.
بعد از توقف مینی بوسمان و پیاده شدن و جمع و جور کردن نهایی وسایلمان، گوش به صحبت های سرپرست و راهنمای برنامه دادیم. عوامل اجرایی برنامه معرفی شدند و در مورد زمان بندی صعود نیز توضیحاتی داده شد. برای شروع کوهنوردمان از ارتفاع ۱۵۰۰ متری، برای دقایقی حرکات نرمشی و کششی انجام دادیم، سپس صعودمان را در ساعت ۱۱ آغاز نمودیم.
از محیط بانی در امتداد شمال به سوی گردنه دوزری حرکت کردیم. مسیر از محیط بانی تا گردنه پاکوب است ولی خیلی واضح و مشخص نیست و برای پیدا کردن آن باید بسیار دقت کرد، ما مقداری از مسیر خارج شدیم و کمی با دست به سنگ شدن مسیرمان را ادامه دادیم.
قابل به ذکر می باشد که منطقه چالابه یکی از مکان شناخته شده سنگنوردی در کرمانشاه می باشد که هر ساله در آنجا جشنواره سنگنوردی یا سفر سنگ برگزار می گردد. به این ترتیب که سنگنوردان زیادی هر ساله طی فراخوانی برای سنگنوردی و تبادل نظر و اطلاعات در این زمینه در منطقه چالابه گردهم می آیند.
ابتدای مسیر با شیبی ملایم شروع میشود و از میان دره و درختان بلوط ادامه پیدا میکند. بعد از طی یک ساعت مسیر دارای شیب بیشتر و سنگلاخی میشود. بعد از عبور از چندین مسیر مشکل که درگیری با سنگ داشت، با حمایت و کمک دوستان همنورد به سلامتی از آنها گذر کردیم. هر از چند گاه با فاصله ۴۵ تا یک ساعت یک استراحت کوتاه می کردیم.
بعد از پشت سر گذاشتن آخرین درگیری با سنگ و سرازیر شدن از شیبی به دشت صاف و زیبای دوزه ری (دزدراه) به ارتفاع ۲۱۳۰ متر رسیدیم. در آنجا برای دقایقی توقف نمودیم تا ظرف هایمان را پرآب کنیم. ارتفاعات پراو تقریبا کم آب و خشک و بخصوص از محل چشمه دوزه ری(راه دزدها) تا قله هیچگونه آبی وجود ندارد.
هوا بسیار گرم بود و آفتاب سوزان. با دیدن سبزیهای اطراف چشمه، جانی دوباره گرفتیم. اطراف چشمه با سیمان و سنگ درست شده است و تابلوی راهنمایی هم در آنجا وجود دارد و آن جا مکان بسیار صافی است که امکان برپایی چادر را دارا می باشد. ولی ما کمی بالاتر زیر سنگ بزرگی که معروف به خرسنگ است را برای منطقه شبمانی مان انتخاب کردیم. در کنار چشمه چند خانواده در چادرهای صحرایی زندگی می کردند.
بعد از پر کردن آب های ظرفمان مسیرمان را در امتداد شمال به سمت خرسنگ ادامه دادیم. ساعت ۱۵:۲۰ دقیقه به خرسنگ رسیدیم و چادرهایمان را برپا نمودیم. بعد از برپایی چادرها، نهارمان را گرم کردیم و به اتفاق نهاری خوشمزه که توسط کمیته تدارکات گروه تهیه شده بود را خوردیم.
بعد از خوردن نهار برای ساعتی در چادرهایمان رفتیم تا استراحت نماییم. پس از استراحت گردهم آمدیم و چند بازی دسته جمعی فکری انجام دادیم که باعث شادابی جمع شد. ساعت ۲۰ شروع به درست کردن شام کردیم. شام را نیز به اتفاق خوردیم. ساعت ۲۲ ساعت خاموشی از طرف سرپرست اعلام شده بود. خوشبختانه همه آن را رعایت کردند و ساعت ۲۲ همه به خوابی عمیق و شیرین فرو رفتیم. شب بسیار آرام و خنکی را پشت سر گذاشتیم.
صبح ساعت ۵ بیدار شدیم، صبحانه مان را در چادرها خوردیم و وسایلمان را جمع و جور نمودیم. ۲ نفر از همنوردان به دلایلی از ادامه صعود باز مانده، در چادر ها ماندند. با تعداد ۱۱ نفر در ساعت ۶:۵ دقیقه بعد از انجام چند حرکت نرمشی و کششی از کنار خرسنگ صعودمان را با گامی آرام آغاز نمودیم.
در این منطقه حیوانات زیادی وجود دارند که مشاهده آنها نیازمند شانس و دقت است. شاید معروفترین موجود زنده این منطقه قمقمک یا مارمولک باشد که ما در صعود خود آن را دیدیم.
از خرسنگ مسیر با پاکوب مشخص نمایان و تا پناهگاه پراو در دره است و در جاهایی دست به سنگ دارد و شیب آن زیاد است.
در مسیر و در دل کوه سرپناهی ساخته شده است که به جانپناه غار یک شبه معروف است. این جانپناه در حقیقت فضای خالی زیر سنگ است که با تعبیه در و پنجره، فضایی را در اختیار کوهنوردان قرار دادهاست. در راه چشمه تا جانپناه تابلو خسته نباشید وجود دارد که کوهنوردان از آن بهعنوان راهنما و نشانی استفاده میکنند.
ساعت ۸:۳۰ دقیقه به تابلو “خسته نباشید” رسیدیم و دقایقی را در آنجا استراحت کردیم. هوا نه چندان گرم بود که اذیتمان کند و نه آنقدر سرد که ما را از یک استراحت ۱۰ دقیقه ای محروم نماید. پس از استراحت، حرکتمان را با گامی آرام در پاکوب مشخصی ادامه دادیم. ساعت ۹:۳۰ به پناهگاه پراو در ارتفاع ۳۱۵۰ متر رسیدیم. پناهگاه مجهز به باتری خورشیدی است. حدود بیست دقیقه در آنجا توقف نمودیم. کمی تنقلات خوردیم و عکس های یادگاری گرفتیم.
ساعت ۱۰ از کنار پناهگاه در آن پاکوب مشخص به سمت قله رهسپار شدیم و ۵۰ دقیقه بعد یعنی ساعت ۱۰:۵۰ دقیقه به روی قله زیبای پراو رسیدیم. بسیار خوشحال و پرنشاط بودیم از صعود این قله سرسخت و در عین حال زیبا. به یکدیگر خسته نباشید گفتیم و سرود قله را دست در دست هم خواندیم و عکس های زیادی به یادگار گرفتیم. از روی قله می توان شهر کرمانشاه و قله های اطراف را مشاهده نمود.
ساعت ۱۱:۳۰ به سمت پایین بازگشتیم. هنگام بازگشت تصمیم گرفتیم از دهانه غار پراو دیدن کنیم. ساعت ۱۲ به میدان پراو حدود ۲۰۰ متر پایین تر از قله رسیدیم که تابلو ای نیز در آنجا نصب است. متاسفانه دهانه غار با برف زیادی پوشیده شده بود. دقایقی را در آنجا توقف نمودیم و عکس گرفتیم و مجددا راهمان را به سمت پایین ادامه دادیم.
ساعت ۱۵:۱۰ دقیقه بود که به خرسنگ محل شبمانیمان رسیدیم. خوشبختانه یکی از دوستان همنورد با هماهنگی سرپرست زودتر برای آماده کردن نهار و جمع کردن چادرها حرکت کرده بود و یک ساعت زودتر از ما به آنجا رسید و به کمک دو دوست همنوردی که در آنجا بودند، بخشی از کارها را انجام دادند. وقتی رسیدیم، چادرها جمع شده بود. نهارمان را گرم کردیم و نوش جان نمودیم. چقدر نهار دسته جمعی بعد از یک صعود دلچسب می تواند لذت بخش باشد.
بعد از خوردن نهارمان و جمع و جور کردن وسایلمان ساعت ۱۶:۲۰ از خرسنگ به سمت روستای چالابه بازگشتیم. وقتی به چشمه رسیدیم با خانمی مهربانی برخوردیم که بسیار از مریضی سرماخوردگی که چند ماه با آن درگیر بود، شاکی بود. در یک حرکت بسیار قشنگ مسئول امداد برنامه، تمامی وسایل امداد و قرص های مورد نیاز را به آن خانم تقدیم کرد و راه استفاده از آن را برایشان توضیح داد. دوستان همنورد از خوراکی های که داشتند هر کدام چند تا تنقلات و … جمع کردند و تقدیمشان کردند.. کاش این رفتارها همیشه برقرار باشد.
ساعت ۱۹ به پای مینی بوس رسیدیم. راننده مهربان کرمانشاهی مان منتظرمان بود تا ما را به شهر سنندج برساند. سوار بر مینی بوس شده، راهی سنندج شدیم. طبق هماهنگی های از قبل سرپرست برنامه با دوستان همنوردمان در سنندج قرار شد شب را در منزل آن ها استراحت نماییم و فردا ساعت ۱۷:۳۰ راهی شهرمان رشت شویم.
ساعت ۲۲ بود که به منزل همنوردمان در شهر سنندج شدیم. پس از پذیرایی بسیار گرم دوستان همنوردمان خوابیدیم. صبح پس از خوردن صبحانه، جلسه پایانی مان را برای مطرح شدن نظرات و پیشنهادات در مورد این برنامه، در حیاط منزل دوست همنوردمان برگزار نمودیم. نظرات و پیشنهادات خوبی مطرح گردید که هر کدام از آنها می تواند در اجرای بهتر برنامه در آینده بسیار موثر باشد.
بعد از اتمام جلسه پایانی به بازار تاناکورای سنندج رفتیم و ساعت ۱۵:۳۰ بازگشتیم و پس از پذیرایی بسیار گرم دوستان همنورد سنندجی مان در نهار، وسایل مان را جمع کردیم و راهی ترمینال شدیم. هر چقدر از مهربانی و مهمان نوازی دوستان همنورد سنندجی بگویم باز کم گفتیم. ساعت ۱۷:۵۰ دقیقه پس از خداحافظی با دوستان همنوردمان و تشکر بابت زحمات و محبت های فراوانشان سوار بر اتوبوس شدیم و به سمت شهر رشت رهسپار گشتیم. ساعت ۴ صبح به شهر رشت رسیدیم و پس از بدرود گفتن به یکدیگر با کوله باری از خاطره و تجربه از یکدیگر جدا شدیم.
منبع استفاده شده در مورد قله پراو: سایت موسسه ورزشی هفت خوان البرز
سامره داشاد
خرداد ۹۶
عالی بود تشکر برنامه باشگاه خودرا بر اساس گزارش شما انجان خواهم داد کمی شک داشتم که برنامه را در این تاریخ داشته باشی
درود بر شما
موفق باشید