۲۹ اردیبهشت ۹۵ «عظیم قیچیساز» با صعود به لوتسه موفق به قرارگیری به عنوان سیوهفتمین عضو باشگاه ۸۰۰۰ متریها شد.
ضمن تبریک مجدد به کوهنورد پرتوان و متواضع کشورمان بخشهایی از گزارش «فرلان لاتوره» کوهنورد اسپانیایی و عضو ۳۸ام باشگاه ۸۰۰۰ متریها را که در آن از صعود یک روزه مشترکشان با عظیم به چوآیو در مدت ۲۰ ساعت از کمپ اصلی یاد کرده به اشتراک میگذاریم:
همهوایی یا جنون!
گویی اینجا سرنوشت من با عظیم به هم گره خورده! نخستین بار او را در پرواز بازگشت از «اسکاردو» به «اسلامآباد» ملاقات کردم. تازه از صعود موفق به گاشربروم II باز می گشتم. او هم کی۲ را صعود کرده بود و هر دو در یک روز موفق به صعود شده بودیم یعنی ۳۱ جولای ۲۰۱۲٫
عظیم بسیار کمحرف است و من گمان میکردم این صعودم به همراه او روند خاصی را طی کند. اما چند روز با هم بودن فرصت مناسبی ایجاد کرد تا از لاک خود خارج شود و کمکم بر سر استراتژی صعودمان به توافق رسیدیم. در این مدت در مورد او به یک نکته مهم رسیدم و آن اینکه ندانستن زبان انگلیسی برایش تنها بهانهای است برای با خود بودنش!
روز نخست حضورمان در کمپ اصلی را به بیان دیدگاهها و روش صعود به چوآیو پرداختیم. او معتقد است نیازی به گذراندن دوره طولانی برای همهوایی نیست و در یک تلاش کوتاه میتوان به همهوایی مورد نیاز دست یافت. دیدگاهی که علاوه بر تعجب من تحسینم را نسبت به او برانگیخت. اگر آنچه او بدان اعتقاد دارد دیدگاهی عادی در کوهنوردی است باید اعتراف کنم بدون اینکه خودش متوجه باشد دارای توانی غیرطبیعی است! او عنوان داشت تلاشش برای صعود به گاشربروم II تنها ۶۰ ساعت یا بهتر بگویم ۲٫۵ روز پس از ورودش به کمپ اصلی به بار نشست!
عظیم: “من نیاز به همهوایی خیلی زیاد ندارم…”
انگشت دستش را بالا برد و با لبخندی کودکانه رو به من کرد و با نگاهی شیطنتآمیز گفت: “ترجیح میدهم دوره همهوایی را خیلی سریع به پایان رسانم.”
و این رمزی بود که عظیم ندانسته از وضعیت سیستم بدنی خود لو داد و من آنرا NAAS یا “سیستم بدون همهوایی عظیم” نام نهادم! No Azim Acclimatization System که به عبارت سادهتر آنرا صعود یک ۸۰۰۰ متری بدون همهوایی میدانم! درست جایی که او عنوان داشت همهواییاش اکنون هم برای صعود به قله کافی است!
بدین شکل باید اعتراف کنم تواضع عظیم هم پس از چند روز دوستی به پایان رسید و من توانستم نقطه ضعفش را پیدا کنم!
و حالا این من هستم که تنها پس از ۷ روز رسیدن به کمپ اصلی سرنوشتم به شیوه همهوایی عظیم NAAS گره خورده! و مجبورم در ارتفاع ۷۱۰۰ متری شبمانی کنم!
چند سال قبل شخصی به من گفت تنها در مدت ۱ هفته قادر است خود را به مرز بالای همهوایی برساند و به طور مثال بر فراز کوه پومری شبمانی کند! آن زمان گمان می کردم او مرا دیوانه فرض کرده! و این همان کاری بود که ما شب گذشته انجام دادیم!
درست یک روز پس از باز شدن مسیر کمپ ۱ به ۲ توسط شرپاها کمپ ۱ را در ارتفاع ۶۴۰۰ متری ترک کردیم و پس از ۴ ساعت در هوایی غبار گرفته به کمپ دوم رسیدیم، تا من که در زندگی همواره فردی محافظه کار بودهام برای نخستین بار یکی از شبهای اسرارآمیزم را در هیمالیا تجربه کنم. در حالی که نمیدانم NAAS یا سیستم بدون همهوایی عظیم را باید به عنوان یک روش صعود سبکبار یا به شیوه محاصرهای به حساب آورم؟!
باید اعتراف کنم خوابمان خواب نبود و تنها ۱۲ ساعت را رودررو در چادرمان گذراندیم! و اگر دروغ نگویم شبی کابوسوار و سنگین را پشت سر نهادم مانند مجسمههای سنگی، با این تفاوت که قادر به چرخش و غلط زدن بودیم! بله من اعتراف میکنم که همه علائم ادم مغزی را در این شب در خود دیدم! خوشبختانه نخستین شعلههای نور به من کمک کرد تا باور کنم هنوز زندهام! شرایط سختی که هنوز هم بهرغم بازگشت به کمپ اصلی احساس میکنم کاملاً از وجودم خارج نگردیده! با این حال خرسندم که از شیوه همهوایی عظیم NAAS (سیستم بدون همهوایی عظیم) جان سالم به در بردم!
اما همچنان نمیدانم آیا به اندازه کافی برای صعود نهایی توانمند هستم یا نه؟
شاید لبخند عظیم پاسخی باشد بر این پرسش!
سپاسگذارم از خداوند، الله و یا هرکس که پشتیبان ماست در این صعود!
بیشتر بخوانید:
kouheghaf.blogspot.com/2013/09/blog-post_24.html
باشگاه کوهنوردان ایران
@Mountaineering_Club_of_Iran