گزارش برنامه ویزه
صبح که میشود دو راه در پیش رو داری!
به خوابت ادامه بدهی و رویاهای خود را در خواب ببینی و یا اینکه بیدار شوی و به دنبال تحقق رویاهایت راه بیفتی…!
صبح روز جمعه، دهم آذر ۱۴۰۲، تعداد ۳۱ نفر از همنوردان باشگاه کوهنوردی سپهر رشت در محل همیشگی (موسوم به پپسی) در صدد تحقق یکی دیگر از رویاهای فراموش نشدنی صعودهای ورزشی خود بر آمدند تا به نگارش برگی دیگر از دفتر خاطرات باشگاه مبادرت ورزند. پس از احوالپرسی و خوش و بش و با اندکی تاخیر ناشی از عدم حضور به موقع یکی از مینی بوس ها، به سمت جاده قلعه رودخان به قصد صعود به منطقه ویزه به راه افتادیم. بنا به توصیه سرپرست برنامه و جهت مدیریت بهتر زمان، صبحانه در داخل مینی بوس صرف گردید. ضمنا تدارک چای توسط تدارکات باشگاه انجام گرفت.
برخی از همنوردان جهت جبران کسری خواب شب قبل، سعی نمودند در مینی بوس بخوابند و برخی دیگر به گپ و گفت پرداختند. بدین ترتیب در ساعت شش و پنجاه دقیقه در روستای قلعه دهنه، مجاور پل بتنی(همجوار پل شرکت گاز که لوله اصلی گاز روستا از روی آن عبور مینماید)، از مینی بوس ها پیاده شده و بلافاصله کوله را بر دوش نهاده و وارد کوچه ملک شدیم. کوچه ایی که در طرفینش ویلاهای گرانقیمت ساخته شده و یا در حال ساخت بودند. منطقه کاملا شکل خاصی به خود گرفته و ظاهر آن به هیچ وجه با پنج، شش سال قبل قابل مقایسه نیست بطوریکه در طول مسیر که از آن کوچه عبور و وارد ابتدای پاکوب شدیم، هیچ آثار و نشانی از سازه های قدیمی و سنتی روستا به چشم نمیخورد و تقریبا همه سازه ها، جدید و به اصطلاح لاکچری ست.
القصه بعد از طی کوچه ملک و اندکی بالاتر بعد از گذر از خانه های مسکونی، کمی توقف نمودیم و عوامل اجرایی برنامه توسط سرپرست به شرح زیر معرفی گردیدند:
سرپرست: کیوان رستم زاده راهنما: سیروس فتحی جلودار: پردیس درویش
عقب دار: امین پورنقی امداد: حمید قنوعی
پس از آن، آقای سیروس فتحی که در غیاب آقای نظام دوست راهنمایی مسیر را بر عهده داشت، به تشریح مسیر پرداخت. سپس چند حرکت نرمشی توسط آقای محمد هنردوست اجرا و ساعت هفت و سی دقیقه به سمت مقصد به راه افتادیم.
از همان ابتدای مسیر با آواز خوانی پرنده ها و پرستوها، این نوازندگان همیشه بیدار جنگل مواجه شدیم که متاثر از هوای بهارگونه ناشی از تغییرات اقلیم به خیال حضور بهار، در این روزهای آذر به جیک جیک مشغول بودند. شاید هم خبر ورود ما میهمانان ناخوانده را به همنوعانشان میدادند و یا در صدد تعمیر چرتکه هایی بودند که عنقریب باید برای شمارش جوجه هایشان به کار بگیرند! هرچه بود برای ما در این ساعات اولیه صبح این اواز دسته جمعی بسیار گوش نواز و توان افزا بود. غرق این سمفونی شادی و سرای شان بودیم که طی کردن شیب ابتدای مسیر را حس نکردیم و با استراحت و تجدید قوایی که در یک دشتی در ارتفاع ۶۲۰ متری نمودیم، ادامه مسیر دادیم و ساعت نه و سی دقیقه روی یال اصلی قرار گرفتیم .
اکنون در روی یال و به سمت غرب در ابتدای راهرویی رویایی قرار داشتیم که در سمت چپمان و در پائین دست، ساختمان های روستای قلعه دهنه و در زیر پایمان در سمت راست مان بناهای روستای فوشه قرار داشت. تابش نور خورشید و بازتابش بر شیروانی های رنگارنگ ساختمان های طرفین، توام با گام برداری حساب شده در این کریدور رویایی و روی برگ های خزان زده که گویی فرش قرمزی برای زمستان گسترده اند، خارج از تصور و وصف ناپذیر بود. مسیری که اکنون و در این روزها باید پوشیده از برف باشد ولی کماکان در حسرت دیدارش انتظار میکشد و درختانی از جنگل هیرکانی راست قامت و سر به آسمان کشیده که به بهانه ندیدن برف، کماکان برخی از انها همچنان برگ های خود را حفظ کرده و به باد خزان نسپرده اند.
کمی جلوتر ( کماکان به سمت غرب) که در حال پیمایش یال بودیم، آثار سازه های قلعه رودخان از دور و تحت لوای تابش آفتاب، هویدا شد و همچنان در سمت راست و مشرف به روستای فوشه و رودخانه معروفش ادامه مسیر دادیم و البته استراحت های ساعت به ساعت، موجبات تجدید قوا و توان افزایی همنوردان میشد. یکی از ویژگی های جالب این مسیر، بکر بودن آن است و دلیلش شاید تعداد بسیار اندک موتور کراس سواران و عدم حضور آفرود نوردان و طبیعت گردان باشد. با این حال، برخی از همنوردان، زباله های اندک مشاهده شده در مسیر را نشان گذاری کرده تا در موقع برگشت جمع آوری و مسیر را پاکسازی نمایند.
در ساعت ۱۱:۴۰ به منطقه ایی با تخته سنگ های سترگ و صاف رسیدیم موسوم به سوها سنگ یا سنگ سوها! راهنما توضیح داد که محلی ها از سنگ این منطقه برای ساب (سوهان زدن داس) استفاده میکرده و میکنند. بعد از کمی استراحت بر روی آن سنگ ها، آهنگ زیبای کاکوله بصورت دسته جمعی توسط همنوردان اجرا و برای پیمایش بخش نهایی مسیر توانشان دوچندان شد. دقایقی بعد یعنی در ساعت ۱۲:۲۴ دقیقه در کنار انبوه درختان کونوس به دشت ویزه رسیدیم. سرودخوان وارد دشت شده و دست در دست هم دادیم و سرود قله را خوانده و آنگاه عکس های دسته جمعی و انفرادی گرفتیم و بقول استاد سخن (سعدی) رحل اقامت افکندیم. گروهی به چیدن و خوردن کونوس پرداختند. عده ایی به تماشای مناظر بکر اطراف و برخی به باتوم بازی و جملگی در لوای نورآفتاب زیبا به تناول نهار مشغول گشتند و سپس استراحتی کوتاه نمودند. ساعت ۱۳:۲۰صدای زنگ حرکت به صدا درآمد و کوله را بر پشت نهاده و راهی گشتیم.
در طول مسیر برگشت نیز چندین استراحت کوتاه داده شد و همنوردان خوش ذوق به خواندن آهنگ های محلی و نیز موسیقی سنتی پرداختند. بدلیل برخورداری مسیر از جاذبه های دیدنی فراوان، عکس های زیادی توسط همنوردان گرفته شد و در نهایت در ساعت ۱۶:۴۵ جلسه پایانی برگزار و نظرات و پیشنهادات و انتقادات شنیده شد. ساعت ۱۷:۲۲ به مبدا صعود رسیدیم و سوار مینی بوس ها شدیم و با کوله باری سنگین و شیرین از خاطرات یک روز رویایی روانه منازل خود گشتیم. بدین ترتیب خاطرات پیمایش مسیر زیبای ویزه را به حافظه پاک نشدنی خود سپردیم…
مشخصات مسیر:
ارتفاع مبدا پیمایش: حدودا ۲۳۰ متر
ارتفاع مقصد: حدودا ۱۴۴۰ متر
طول رفت و برگشت مسیر:۱۳٫۶۳ کیلومتر
مدت زمان رفت تقریبا ۵ ساعت و برگشت تقریبا سه و نیم ساعت
آنتن دهی تلفن همراه در طول مسیر: مطلوب
ضمنا مسیر فاقد چشمه مناسب و آبده میباشد.
تا درودی دیگر بدرود
نویسنده گزارش: حسین شعبانی مژدهی