* حتی زباله هایی که خودمان تولید کرده ایم را از طبیعت خارج نمی کنیم! با اینکه طبیعت بی دریغ همه ی دارائی اش را به ما می دهد ولی ما با جملاتی مانند یک دست صدا ندارد و با یک گل بهار نمی شود، وجدان خواب آلوده مان را راحت می کنیم وحاضر به حمل چند صد گرم زباله نیستیم و انتظار داریم کسی یا کسانی این کار را برایمان و به جایمان انجام دهند! باطری ها را بدون توجه به سموم خطرناکی که دارند به راحتی و بخاطر حجم کوچکشان دفع می کنیم.
* پلاستیک ها را در طبیعت رها می کنیم. در جانپناه ها حتی باقی مانده غذا و مایعات را در سطل زباله می ریزیم (مهمترین و راحت ترین راهکار مدیریت پسماندهای جامد در طبیعت، حمل شخصی آنها توسط طبیعت گردان تا محل مناسب دفع است).
* پرچم های افتخاری که به همراه داریم به نشانه ی فتح و پیروزی یا حتی به یاد درگذشتگان و یا حمایت از جامعه ای خاص بر روی قله ها رها می کنیم! غافل از اینکه با این کار نه قدرت و پیروزی که به ضعف و نقص خود اعتراف کرده ایم (هرساله تعداد زیادی از پلاکاردها و پرچم های افراد حقیقی و حقوقی بر روی قله ها و در محل کمپ ها رها می شود و در واقع تبدیل به مواد زائد می گردد.!)
* ما حتی فرهنگ و آداب دفع فضولات انسانی درطبیعت را نیز نیاموخته ایم! در بالادست نهرها و رودها و در نزدیکی کمپ فضولاتمان را دفع می کنیم. دربهترین حالت وا ستفاده ا ز سرویس های بهداشتی تعبیه شده، مقدار زیاد و بیش از حد آب مصرف می کنیم و بدینگونه به مشکل دفع فضولات انسانی در طبیعت می افزائیم ( یکی ا ز بزرگترین معضلات دفع فضولات انسانی در طبیعت در ایران وجود شیرابه فراوان در پسماند بدلیل استفاده بیش از حد آب توسط طبیعت گردان و کوهنوردان است!.)
* برای اثبات خود از یکدیگر سبقت می گیریم و اینگونه، راه های پاکوب تازه می آفرینیم و گیاهان را چنان لگدکوب می کنیم که در ان محل دیگر چیزی نخواهد رست (بهترین روش برای عبور از نفرات پیش رو، پس کشیدن نفرات جلویی از مسیر برای چند لحظه و عبور نفر مورد نظر از آنهاست. بدین گونه کمترین صدمه به خاک و گیاهان وارد شده و پاکوب تازه ای بوجود نمی آید!.)
* در اولین و راحت ترین محل دسترس و بدون هیچگونه ملاحظه ای چادر میزنیم و برای این کار گیاهان را لگدکوب و یا درختان را قطع می کنیم. هرگز به این نمی اندیشیم که کمپ های خوب پیدا می شوند، نه آن که ساخته شوند (بهترین محل برای زدن چادر سطوح سخت مانند: راه های پاکوب، چادرگاه های پیشین، سنگ و صخره، علف های خشک، و برف و با رعایت فاصله مناسب ازلانه و آشیانه حیوانات می باشد.)
* حیوانات را با سر و صدای خود می آزاریم و آشفته می کنیم. آشیان ها را اگر در دسترس باشند ویران ولانه ها را خراب می کنیم. به نظر شما چند درصد از کوهنوردان یا طبیعت گردان با دیدن یک مار یا مارمولک بی آزار، از آن فاصله می گیرند و حیوان زبان بسته را به حال خود رها می کنند؟ (دردوره های حساس مانند زمان جفت گیری، آشیانه سازی، پرورش بچه ها از جانوران وحشی دوری بجویید. فراموش نکنیم که همیشه این ما هستیم که وارد محیط زندگی آنها می شویم!.)