علم کوه از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۶/ به قلم ذبیح اله حمیدی
سال ۱۳۵۸ برای اولین بار که به علم کوه رفتم پیاده از روستای رودبارک به راه افتاده از میان دره زیبا و از کنار رودخانه سرداب رود از اکاپل و چشمه امیر گذشته حوالی ظهر به ونداربن رسیدیم.
در اًنجا فقط یک منزل وجود داشت که متعلق به پیرمردی به نام درویش بود که ضمن نوشیدن چای پای صحبت های شنیدنی این پیرمرد طالقانی نشستیم و بعد به طرف پناهگاه سرچال حرکت کردیم.
قاطر ها کوله ها را در سرچال گذاشته سرازیر شدند، برنامه ما دوازده روزه بود که ضمن استقرار در علم چال تمام قله ها ی اطراف را صعود کردیم.
علم کوه، شاخک، سیاه سنگ، چالون، سیاه کمان، تخت سلیمان، میان سچال، سیاه قوک ها، رستم نیش، دندان اژدها، شانه کوه، گرده و دیواره علم کوه از جمله برنامه های اجرائی آن سال بود.
هر سه روز یک بار قاطرها غذا و بار به سرچال منتقل میکردند و من و چند دوست دیگر مامور انتقال آن ها از سرچال به علم چال بودیم که دقیقاً سیزده بار این مسیر را طی کردیم
روزها کوهنوردی میکردیم و شب ها در سرمای علم چال آواز می خواندیم و شعر و خاطره میگفتیم .
سادگی، بی ریائی، از خود گذشتگی، و شادی در چهره همه موج میزد…هر کس می خواست خدمتی به گروه و دوستانش ارائه دهد و بعد به خودش….
شاید که نه مطمئناً علت شور و شوق انقلابی بود که به تازگی مردم انجام داده بودند و هنوز در تب و تاب آن قرار داشتند.
این جمعه ۱۳۹۶/۴/۳۰ چیزی که در علم کوه دیدم نه کوهنوردی بود نه ورزش بلکه ازدحام جمعیتی بود که از سر نداشتن تفریح و بیکاری و فرار از زیستن در شهرهای آلوده و شلوغ به دامن کوهستان پناه آورده، به سبب امکانات ایجاد شده که در راس آن جاده و ماشین میباشد با کمترین آموزش ها و تجربیات شخصی، خود را به دومین قله مرتفع کشور که زمانی صعود آن آرزوی امثال کسانی مانند من بود، رساندند.
سال ۱۳۵۸ جمع نفراتی که در آن تابستان علم کوه را صعود کردند شاید به صد نفر نمیرسید، ولی امسال به گمانم هزاران نفر این قله زیبای کشورمان را صعود خواهند کرد، سئوال اصلی در اینجاست آیا این کوه ظرفیت و گنجایش پذیرش این جمعیت را دارد و دوم این که مسئولیت خطرات جانی و زیست محیطی این امر را چه کسی و یا چه نهادی به عهده میگیرد.
ذبیح الله حمیدی
موسس و مسئول باشگاه کوهنوردی و سنگنوردی اسپیلت
برداشت از: کانال تلگرامی انجمن پزشکی کوهستان ایران