برنامه خط الراس کامل ماسوله از آن دسته از برنامه هایی می باشد که هر کوهنورد گیلانی که نگاه جدی به کوهنوردی دارد، علاقمند به پیمایش آن است. برنامه خط الراس ماسوله در تقویم ورزشی زمستان سال ۱۳۹۴ نیز گنجانده شده بود ولی در آن زمان به چند دلیل، موفق به اجرای کامل خط الراس نشدیم. امسال هم به جهت اهمیت صعود خط الراس ماسوله و هم به جهت انگیزه ای برای بالا بردن سطح توان گروه، تصمیم گرفتیم مجددن این برنامه را در تقویم ورزشی گروه قرار دهیم و تمام تلاشمان را برای انجام هر چه بهتر آن بکار بریم.
از زمان گنجاندن این برنامه در تقویم ورزشی گروه، برای تمرینات ورزشی داخل شهر، در کمیته فنی برنامه ریزی کردیم و هفته ای دو جلسه در مکانی مشخص، دور هم گرد می آمدیم و برای ساعاتی تمرینات ورزشی انجام می دادیم. این مسئله انگیزه و پویایی قابل توجهی را در گروه بوجود آورد.
در همین راستا و در ادامه تمرینات داخل شهر، برای ارزیابی آمادگی جسمانی اعضاء، تست کوپر برگزار شد و به نفرات اول تا سوم در بین خانم ها و آقایان جوایزی نیز اهدا گردید. برنامه خط الراس کامل زمستانه ماسوله نیازمند فاکتورهای زیادیست که از آن جمله می توان به آمادگی جسمانی بالا، تجربه، روحیه بالا، تجهیزات مناسب و … اشاره نمود.
بعد از بارش های سنگین برف در اوایل و اواخر پاییز در ارتفاعات، بارش های جدی و طولانی بجز چند بارش خفیف در اوایل فصل نداشتیم و این خود یکی از نکاتی بود که موجب می شد کمی با خیال آسوده تر وارد این برنامه شویم.
در جلسات هیئت مسئولین تاکیدات بسیاری مبنی بر آمادگی کامل نفرات شرکت کننده هم از لحاظ بدنی و هم تکمیل بودن تجهیزات و وسایل صعود برای پیمایش دو روزه مسیر گردیده بود. همانگونه که ذکر گردید این صعود در سال گذشته نیز توسط نفرات گروه اجرا گردید اما علی الرغم آمادگی نفرات شرکت کننده، به موجب باد شدیدی که بر روی خط الراس وجود داشت، نفرات را در پایان روز اول از ادامه راه بازداشت و صعود نیمه تمام ماند.
با نزدیک شدن به اجرای برنامه یعنی ۳۰ دی ماه و ۱ بهمن برنامه ریزی برای اجرای این پیمایش آغاز گردید. تحقیق و چک کردن آب و هوای منطقه، تدارکات، وسیله نقلیه، تجهیزات فردی و جمعی مورد نیاز برنامه و ..
به درستی چند هفته قبل از اجرای برنامه هر هفته ساعاتی را برای برنامه ریزی این صعود اختصاص می دادیم. با این شیوه فرصت زیادی برای انجام کارها و موارد متعدد داشتیم. همه هیئت مسئولین گروه و بسیاری از اعضایی که در جلسات هفتگی گروه شرکت می کردند، این برنامه را جدی گرفتند و این مسئله باعث می شد که هر یک از اعضاء بخشی از کار را به عهده گیرند.
برنامه ریزی ها انجام شد و کارها با تقسیم کار و مدیریت خوب هیئت مسئولین هر یک به خوبی پیش رفت. شب قبل از برنامه قرار بود که در منزل یکی از اعضاء (سجاد بخشی پور) دور هم جمع شویم و آخرین هماهنگی ها را در ارتباط با صعود انجام دهیم. در آنجا تدارکات تهیه شده توسط مسئول تدارکات گروه به دوستان همنورد شرکت کننده به جز سیروس فتحی که قرار بود صبح روز صعود در محل یخسازی او را ببینیم، داده شد. چادر North face گروه که تازه خریداری شده بود، چند بار برای تمرین زده و جمع شد. همه وسایل اعم از وسایل و تجهیزات فردی و گروهی برای آخرین بار کنترل شد و در کوله ها گذاشته شد و حتی تنظیم کوله ها نیز انجام گردید.
بجز افراد شرکت کننده در برنامه اعضاء دیگری هم برای پشتیبانی به منزل سجاد بخشی پور آمده بودند. هر کدام از دوستان و همنوردان کاری را انجام می دادند. همدلی بسیار زیبایی احساس می شد که آدم دلش میخواست این همدلی ها همیشگی و جاودانه باشد.
برای اینکه همنوردان شرکت کننده در برنامه به اندازه کافی استراحت کنند، دوستان و همنوردان دیگر با آرزو داشتن صعودی موفق منزل سجاد بخشی پور را ترک کردند. ما هم به سرعت به خواب رفتیم.
ساعت ۳:۱۵ دقیقه صبح از خواب برخاستیم. با کمال تعجب دیدیم که یکی از اعضاء ( میثاق علینژاد) برای بدرقه آمده بود. از طرفی مازیار مهرپور مهربان گروه که قرار بود ما را با ماشینش تا ماسوله ببرد، نیز سر وقت رسید. میثاق علینژاد دوست داشتنی همه کوله ها را در ماشین گذاشت. بعد از خداحافظی با میثاق ساعت ۴:۱۰ دقیقه به راه افتادیم.
سیروس فتحی را در میدان یخسازی سوار کردیم و به سمت ماسوله حرکت نمودیم. صبحانه را در فومن مهمان مازیار مهرپور بودیم. بعد از خوردن حلیمی جانانه به سمت ماسوله حرکت کردیم. راستی این برنامه برای ۵ نفر شرکت کننده در این صعود هیچ هزینه ای نداشت. همه هزینه های انجام شده این صعود را چند تن از اعضاء تقبل نمودند.
ساعت ۶ صبح بود که به شهرک تاریخی ماسوله رسیدیم. هوا سرد بود. مه رقیقی ماسوله را در بر گرفته بود، بعد از خوردن چای در کنار هم، مازیار مهرپور از ما جدا شد و به سمت رشت برگشت. ما نیز پس از جمع و جور کردن وسایلمان، ساعت ۶:۳۰ صعودمان را به سمت جنوب از پل دوم ماسوله و از مسیر پله ها به محل قبرستانی آغاز نمودیم.
بعد از قبرستان به جاده بالای قبرستان رسیدیم و از پاکوب روبه رویمان حرکتمان را ادامه دادیم. هوا همچنان تاریک بود. پس از ۲۰ دقیقه پیمایش هوا کم کم شروع به روشن شدن کرد. ماسوله دو هفته اخیر را با آب و هوای خوب پشت سر گذاشته بود. با وجود این، ورود به جنگل همراه بود با عبور از برف و غلیظ تر شدن مه و ابر، بطوری که پاکوب های اصلی به خوبی مشخص نبودند.
نزدیک به دکل بودیم که از مه و ابر جدا شدیم و دیدن آسمان آبی و صاف احساس خوبی را در ما به وجود آورد. پشت سرمان پر شده بود از ابرهای سفید و پیوند نور و آفتاب با ابرهای پشتمان رنگین کمانی زیبایی را بوجود آورده بود. تا دکل زیر قله کله قندی، در یک زمانبندی خوب صعود کردیم. ساعت ۹:۳۰ به دکل رسیدیم.
در آنجا کمی استراحت کردیم و با دوستان در رشت تماس گرفتیم تا خبر سلامتیمان را بدهیم. تیمی بسیار خوب در رشت جهت هماهنگی برای ادامه کارها تا پایان صعود، ما را پشتیبانی میکرد. پس از خوردن آب و تنقلات به سمت قله کله قندی و سپس آسمانکوه حرکت کردیم. از این جا به بعد گام مان به نسبت قبل کمی آهسته شد. پس از پشت سر گذاشتن قله کله قندی باید یالی را که به آسمانکوه منتهی می شد، پیمایش می کردیم. در ابتدای این یال شیب تندی که برف سنگینی داشت را می بایست می گذراندیم. اگر وارد آن می شدیم به احتمال زیاد بهمن آن فرو می ریخت، برای همین از سمت چپ آن از بین سنگلاخ بدون درگیر شدن با برف، آن شیب بهمنی را پشت سر گذاشتیم. ساعت ۱۳:۳۰ بود که به قله آسمانکوه رسیدیم.
باد روی خط الراس کم بود و این مسئله خیلی به ما کمک کرد. از روی قله آسمانکوه کل خط الراس شاه معلم به توریشم به زیبایی دیده میشد. پس از خوردن کمی تنقلات به سمت غرب مسیرمان را روی خط الراس ادامه دادیم. با گامی آهسته و مناسب و در هوای سرد و با بادی سرد که بیشتر از آن انتظارش را داشتیم از زیر قله گدوک گذشتیم، به قله دوخون که رسیدیم بخاطر شیب یخی که زیر آن بود ناچار شدیم دوخون را صعود نماییم و از سرازیری آن خیلی سریع به سمت لاسه سر شتافتیم. از پشت قله لاسه سر که برف کمی داشت و بیشتر گل و برف بود و حرکت ما را کند می کرد، عبور کردیم و در ابتدای قله خربو به سمت پایین سرازیر شدیم.
گام گروه کند بود، با اینکه طبق برنامه ریزی های انجام شده از قبل، می بایست ۲ ساعت دیگر راه می پیمودیم ولی سرپرست تصمیم گرفت با توجه به شرایط تیم در همین منطقه شب مانی داشته باشیم. کمی از خط الراس پایین آمدیم تا به دو کلبه رسیدیم. یکی از کلبه ها را انتخاب کردیم. متاسفانه داخل کلبه ها برف بود. برف های کلبه را خالی کردیم و چادرمان را در کلبه برپا نمودیم. هوا تاریک و سردتر شده بود. مه همه جا را فرا گرفته بود و شدت سرما هر لحظه بیشتر از قبل می شد.
شب بسیار خاطره انگیزی را در کنار هم سپری کردیم. با همه خستگی، روحیه و انگیزه خوبی در بینمان بود. بعد از خوردن غذا تصمیم گرفتیم سریعتر بخوابیم تا بیشتر استراحت نماییم. ساعت ۱۰ به داخل کیسه خوابمان رفتیم. کفش هایمان را که با فرچه تمیز کرده و با کاغذ پر کرده بودیم را در کیسه خوابمان گذاشتیم تا برای صعود فردا خشک باشند. تصمیم بر این بود که ساعت ۵ از خواب بیدار شویم، ولی متاسفانه (البته به قول دوستان همنورد، خوشبختانه) به دلیل خواب ماندن سرپرست برنامه، ساعت ۶ از خواب بیدار شدیم.
بعد از خوردن صبحانه و جمع و جور کردن وسایلمان و چادر و تمیز کردن کلبه، ساعت ۸ صبح بعد از انجام حرکات نرمشی و کششی صعودمان را آغاز نمودیم. مه همه جا را فرا گرفته بود و دید خوبی نداشتیم. از کنار کلبه ها و از پاکوبی که در بعضی از جاها از برف بیرون زده بود، به سمت غرب حرکت کردیم.
وارد دره ای شدیم و از طرف دیگر آن سوار یالی شدیم و خود را بالا کشیدیم. سپس با یک تراورس طولانی به سمت شمال غربی برای پیدا کردن جاده در میان برف گام برداشتیم. ساعت ۸:۳۰ به جاده رسیدیم. جاده را به سوی سه راهی ماسوله، خلخال و اندره پیمودیم.
در جاده برف بسیاری وجود داشت و ما سعی می کردیم از جاهایی که برف سفت شده بود یا برف کمتری داشت، حرکت نماییم تا انرژی کمتری مصرف کنیم. ساعت ۹ به سه راهی رسیدیم و مسیر جاده را به سمت خلخال ادامه دادیم.
ساعت ۹:۳۰ به یک پل بتنی کوچکی که بر روی جاده خلخال و در پای قله شاه معلم وجود داشت، رسیدیم و دقایقی را در آنجا استراحت نمودیم. بعد از خوردن کمی از تنقلاتمان از جاده خارج شدیم و از شیاری که به سمت شمال و گردنه دولی چال وجود داشت، مسیرمان را ادامه دادیم. در طول مسیر در هر جایی که آنتن داشتیم با تیم پشتیبانی در رشت تماس میگرفتیم و سلامتیمان را به آنها خبر میدادیم.
ساعت ۱۱ بود که بر شیب مسیر افزوده شده بود و این مسئله باعث شده بود که دو نفر از دوستان همنورد (امیر اسلامی و سجاد بخشی پور) کمی گامشان کند شود. این دو همنورد که با همت و اراده بالایی صعود می کردند، قبل از برنامه کمی کسالت داشتند که شرایط برنامه کسالتشان را بیشتر کرد.
در حال صعود به سمت قله شاه معلم بودیم و ساعت۱۲:۳۰ را نشان می داد، از مه و ابرها خارج شده بودیم و خط الراس دوراکیله به شاه معلم را به خوبی رویت می کردیم. چندین کوهنورد را می دیدیم که در حال صعود بودند. کم کم تیرک راهنمای قله پدیدار شدند و ما پس از صعود به قله در ساعت ۱۳:۳۰، در حال سرازیر شدن از قله سه نفر از دوستان همنوردمان را دیدیم که با چای گرم از ما استقبال کردند. با قبول زحمت آن دوستان، سرپرست تصمیم گرفت امیر اسلامی و سجاد بخشی پور را برای بازگشت به ماسوله با آنها همراه کند.
پس از جدا شدن از دوستانمان در قالب یک تیم سه نفره (سیروس فتحی، محمود داوری، مهران نجفی) به سوی هفت خانی منطقه ای که در شمال شرقی شاه معلم قرار دارد، ارتفاع کم کردیم. در اولین جایی که آنتن پیدا کردیم به تیم پشتیبانی مان در رشت، خبر جدا شدنمان از سجاد و امیر را دادیم تا برای بازگشت آنها از ماسوله به رشت اقدام نمایند.
شیب تند همراه با یخ و برف شاه معلم را به سوی هفت خانی با احتیاط می پیمودیم که در جایی از مسیر سیروس فتحی و مهران نجفی ده متر سر خوردند ولی خوشبختانه به برف نرمی رسیدند و توانستند خودشان را کنترل کنند.
پس از پشت سر گذاشتن منطقه ی تقریبا هموار هفت خانی که پوشیده از برف بود و بالا کشیدن از شیب متوسطی که به سوی خط الراس گردسایه منتهی می شد، داخل مه و ابر بودیم و دید خوبی نداشتیم. این مه تا رسیدن به گردسایه همراه ما بود. در اینجا در انتخاب مسیر درست کمی مردد شدیم چون آن چیزی را که GPS نشان میداد منطبق با آن چیزی که ما براساس تجربه و صعودهای گذشته داشتیم، نبود و با هم همخوانی نداشت. خلاصه با همفکری های بسیار تصمیم گرفتیم که به حرف های سیروس فتحی باتجربه گوش دهیم و مسیری که او اعتقاد داشت صحیح است را انتخاب کردیم.
خوشبختانه مسیر انتخاب شده درست بود و ما مسیرمان را به سمت گردسایه ادامه دادیم. بخشی از راه که جنگلی بود و پاکوب خوب و عریضی داشت را پشت سر گذاشتیم. قبل از گردسایه در جاهایی آنتن داشتیم و مجددا با تیم پشتیبانی در رشت تماس گرفتیم. ساعت ۱۶:۴۵ به یال منتهی به گردسایه رسیدیم. با عبور از جنگل که در قسمت انتهایی آن برف زیادی بر روی زمین بود، آرام آرام ارتفاع گرفتیم و به گردسایه رسیدیم. مه و ابر در زیر پاهایمان بودند و ما دید خوبی به قله توریشم داشتیم.
از زیر قله گردسایه گذشتیم. خورشید در حال غروب کردن بود و منظره ای زیبا و دل انگیزی در پشت سرمان پدیدار گشت. لحظاتی را به غروب خورشید خیره شدیم و چند عکس سلفی با آن گرفتیم. سپس به سوی یال سمت چپ توریشم حرکت کردیم و در نهایت ساعت ۱۷:۳۰ به بلندای قله توریشم رسیدیم.
سراسر منطقه بجز قله های کوه ها در میان ابر و مه فرو رفته بودند و کم کم هوا نیز در حال تاریک شدن بود. با عجله به سوی پایین حرکت کردیم. یال شرقی قله را در پیش گرفتیم و کم کم داخل ابرها فرو رفتیم.
برودت هوا موجب بارش برف بصورت پودری شده بود. تاریکی هوا، بارش، دیدمان را بسیار کم کرده بود. براساس شناخت منطقه توانستیم چشمه پای قله را پیدا کنیم و آب گوارایی از چشمه بنوشیم بطری هایمان را پر کردیم.
با پیدا کردن چشمه به خود امیدواری می دادیم که با توجه به هوای بد، خواهیم توانست مسیر درست را به سوی کلبه های زودله سر و روستای آغوزکله پیدا نماییم. به سوی شرق حرکت کردیم. چراغ پیشانی هایمان را روشن کردیم. زیرا دید بهتری به ما می داد.
با توجه به بارش جدید، پاکوب ها را به زحمت پی می گرفتیم و هر سه نفر چشم از پاکوب ها بر نمی داشتیم. با تلاش بسیار به جنگل رسیدیم و با قرار گرفتن در جهت جنوب غربی به سوی کلبه های زودله سر شتافتیم. با نزدیک شدن به کلبه های زودله، بوی دود را متوجه شدیم و معلوم بود که صاحبان کلبه امروز بالا آمده بودند.
با رسیدن به کلبه ها، از چشمه کنار کلبه ها آب نوشیدیم و کمی استراحت نمودیم. با تماس تلفنی با دوستانمان متوجه شدیم که امیر و سجاد توسط یک تیم پشتیبانی به رشت بازگشته اند و تیمی دیگر در آغوزکله منتظر ما هستند. با خوشحالی به سوی آنها حرکت نمودیم و در نهایت ساعت ۲۱:۳۰ با استقبال گرم دوستانمان در کنار پل بتنی آغوزکله مواجه شدیم و متوجه شدیم که از ساعت ۱۹ در آنجا منتظر ما هستند.
با چای، نسکافه و میوه و … از ما پذیرایی کردند. آن ها بیشتر از ما از صعود تیم خوشحال بودند و این موضوع باعث شد خستگی مان از تنمان برود. بعد از جمع و جور کردن وسایلمان با خوشحالی بسیار شیرینی با دوستانمان به سمت رشت رهسپار گشتیم.
اجرای برنامه پیمایش خط الراس کامل ماسوله (آسمانکوه به توریشم) در زمستان، برای گروه ما ورود به مرحله ای جدید با عنوان “تلاش برای انجام کار نو” بود. اگر چه ممکن است این صعود در گذشته در زمستان توسط افرادی انجام شده باشد ولی برای ما که برای هر لحظه این پیمایش برنامه ریزی و فکر میکردیم، نو و جدید بود. به راستی که اجرای چنین برنامه هایی که می بایست برای همه موقعیت های ناشناخته و چالش های پیشرو برنامه ریزی و آمادگی لازم برای گرفتن تصمیم های صحیح و منطبق با شرایط، داشته باشیم، کوله باری از تجربه و لذت از انجام کار جدید را به همراه دارد.
اجرای این برنامه برای تمامی اعضاء و همنوردان گروه مرور خوبی برای اجرای یک برنامه به شکل واقعا جمعی بود. اگرچه افراد شرکت کننده در این پیمایش ۵ نفر بودند ولی افراد درگیر در این برنامه بیش از ۱۵ نفر بودند که هر کدام نقش بسیار تاثیرگذاری در انجام بهتر روند آن داشتند. امید که با ادامه این روند، گام های موثری را در جهت ارتقاء ورزش انسان محور کوهنوردی برداریم.
محمود داوری
زنده باد کوه
زنده باد سپهر
سط به سطرِ این گزارش خوب را خواندم و از محمود داوری یِ پر توان برای این نگارش خوب تشکر میکنم.
تبریک به هر پنج نفرِ صعود کننده
سلام خسته نباشید.ازین عالیتر نمیشه.
حالا یه سوال داشتم.
بنظر شما برنامه آسمانکوه به لاسه سر ،کوه روبار،ماسوله رو یکروزه میشه انجام داد؟
ممنون
درود برشما همنورد عزیز
برنامه ای که اعلام کردید اجرای آن باتوجه به تعداد نفرات و زمان متفاوت می باشد
برای هماهنگی و جزییات بیشتر با مسول فنی باشگاه از طریق روابط عمومی تماس بگیرید.