روز های گرم و دم کرده ی شهر را مشتاقانه در انتظار یکی دیگر از برنامه ی های گروه کوهنوردی سپهر رشت پشت سر میگذارم و بالاخره روز جمعه ۱۱/۰۴/۹۵ فرا میرسد و من با آرزوی دیدن دوستان کوهنوردم و یک روز خوب و هوای خنک کوهستان، بدون آنکه زنگ ساعت ۳ بامداد به صدا در آید بیدار میشوم و پس از آماده شدن به سمت محل قرار گروه به را میافتم. همه ی راه را تا محل قرار پیاده رفتم و دریافتم که مردم شهر چه روز گرمی را در پیش خواهند داشت. دوستان یکی پس از دیگری حاضر میشوند و دیدارها تازه میگردد.
برنامه ی ما صعود به قله ی ۲۳۴۶ متری “سردگاه” بود که در رشته کوه البرز غربی و در شرق شهر “منجیل” قرار دارد. قله ی سردگاه یکی از مهم ترین قله های منطقه است که کوهنوردان زیادی از گروههای کوهنوردی داخل و خارج از استان را به سوی خود میخواند. لذت صعود به این قله وصف چندانیست که هر کوهنورد خستگی راه بلند آن را از یاد خواهد برد.
دیدار سرو هزارساله ی “هرزویل” و عبور از کوچه باغ های زیبای آن که مملو از درختان میوه از قبیل:زیتون، انگور، انجیر، گردو، سیب و انار است. دره ی خوش آب و هوا با رودخانه ای پر آب که در قسمت هایی از مسیر با بوته هایی از انگور و تمشک از میهمانان پذیرایی میکنند. گذشتن از جنگل های سوزنی برگ و درختان بلوط و درختان تنومند و کهنسال راش و در نهایت رسیدن به چمن زار سرسبز که پذیرای چشمان کوهنوردان و مردم طبیعت دوست است، از ویژگی های مسیر صعود به قله ی “سردگاه” میباشد.
ساعت ۴:۱۰ دقیقه ی صبح ۳۳ نفر از کوهنوردان گروه توسط دو دستگاه مینی بوس به سوی شهر منجیل حرکت نمودیم. ساعت ۴:۴۵ در امامزاده هاشم طبق برنامه توقف نمودیم تا صبحانه ای که توسط تیم تدارکات تهیه شده بود را صرف کنیم و ساعت ۵:۰۵ مجددا حرکت نمودیم. با روشن شدن هوا به شهر منجیل رسیدیم و در انتهای شهر از سمت چپ وارد جاده ای شدیم که به روستای “هرزویل” کشیده شده است. از کنار پادگان نظامی گذشتیم و در ساعت ۶ صبح مینی بوس ما در کنار سرو هزار ساله توقف نمود. پس از پیاده شدن و جمع و جور کردن کوله پشتی ها یکی از همنوردان منجیل به گروه پیوست. به صحبت های سرپرست برنامه که معرفی برنامه و مجریان آن بود گوش فرا دادیم. راهنمای برنامه نیز در مورد مسیر و صعود توضیحاتی ارائه داد. پس از انجام چند حرکت کششی ساعت ۶:۲۰ از کوچه ای که در سمت شمال سرو قرار داشت صعود را آغاز نمودیم. کمی بعد پس از عبور از روی یک پل بتنی وارد شیب تندی شدیم که در انتهای شیب جاده ی خاکی بالای روستا بود. به سمت شرق پیمودیم و در انتهای جاده مجددا از پلی گذشتیم و وارد کوچه باغ های روستا شدیم. در ابتدای مسیر، خانه ای ویلایی وجود دارد که توسط دیوار های بتنی کوتاه و فنس های بند فلزی محصور شده است. وجود سگ های قوی هیکل در این ویلا که با دیدن کوهنوردان از خود بیتابی نشان میداند از ویژگی های بارز ابتدای مسیر است.
ظاهرن این سگ ها را برای اضافه کردن نسل سگ های گله در این مکان نگه داری میگردند، صاحب سگ ها در تلاش برای آرام کردن آنان بود و ما حیرت زده از بزرگی و تنومندی آنان از کنارشان گذشتیم.
پاکوبهای مشخص که از بالادست رودخانه ای پر آب میگذشت مارا تا ابتدای سر چشمه ی این رودخانه راهنمایی میکرد. ساعت ۷:۳۰ به سر چشمه می رسیم و ۵ دقیقه استراحت میکنیم. اینجا معمولا محل مناسبی برای صرف صبحانه و استراحت است. حجم آب سرد زیادی از زیر صخره های کوه بیرون میاید و از این پس دیگر آبی در بالادست رودخانه دیده نمیشود. در اطراف این مکان بوته های تمشک و انگور مهمان نوازی می نمایند ولی ما ظاهرا چند هفته ای زود رسیده ایم.
پس از استراحت از بالادست چشمه از مسیر رودخانه ی بدون آب که فقط در روزهای بارانی آب از آن جاریست عبور می نمائیم. کمی جلوتر مجددن از رودخانه میگذریم و به سمت راست دره کشیده میشویم و شیب تندی را می پیمائیم. با آوازخوانی های همنوردان روحیه میگیریم و شیب تند را با آرامش و شادی طی می نمائیم. ساعت ۸:۳۵ در پایین دست منطقه ی “چیک چیک بولاغی” ده دقیقه ای استراحت میکنیم. چشمه ی آب باریکی در پایین دست پاکوب وجود دارد که نمیتوان در تمام طول سال روی ان حساب باز نمود.”چیک چیک بولاغی منطقه ی یک هکتاری ی مسطحی است که پوشش درختی اندکی دارد و از سمت راست یعنی جنوب شیب تندی شروع میشود که مبدا صعود به قله ی “گاوکل” به ارتفاع ۱۹۰۰ متر است که یکی از مسیرهای صعود به قله ی “سردگاه” به شکل خط الراس از همین مسیر است.
“چیک چیک بلاغی” را به سمت شرق آن پی میگیریم و وارد جنگلی با درختان تقریبا کوتاه میشویم. یالی با شیب ملایم شروع میشود و کمی جلوتر صفحه های عظیم سنگی در زیر پاهایمان پدیدار میگردند. این صخره های سنگی از ویژگی ی این قسمت از مسیر است و این یعنی به جاده ی خاکی بالا دست نزدیک میشویم. در سمت راست قله ی ۱۹۰۰ متری “گاوکل” نمایان است.
قله ای سراسر جنگلی که فقط نوک آن از درختان بیرون مانده است.در سمت چپ مان قله ۱۹۵۰ متری”اسمان سرا” و خط الراس زیبایش دیدنی است. خط الراسی مخملین که از غرب به شرق کشیده شده است.این قله نیز از معروفترین قله های منطقه است که یکی از مسیرهای صعود آن از همین مسیر است و با قله ی “سردگاه”مشترک است. هوا آفتابی است و نسیم خنک کوهستان و سایه ی درختان هیچگاه تندی و گرمی آفتاب را، سختی صعود نمی گرداند. ساعت ۹:۴۰ به جاده ی خاکی میرسیم، مبدا این جاده روستای “هرزویل” است که به شکل پیچ در پیچ روی اکثر قله های منطقه کشیده میشود . ارتفاعات منطقه را به یکدیگر میرساند. حتی تا زیر قله ی سردگاه و روی قله ی اسمان سرا که میتوان تا نیروگاه بادی آن و ایستگاه گاز به پیش رفت.
جاده را به سمت شرق در پیش میگیریم.۵ دقیقه جلوتر در پایین دست جاده چشمه ای پر آب و خنک پدیدار میگردد که در زیر چندین درخت بلند و تناور تشنگان کوه را سیراب می نماید. این چشمه “اوغری بلاغی” نامیده میشود، واژه ای ترکی به معنی “چشمه ی دزدان” اینکه چرا به این نام خوانده میشود اطلاعی ندارم اما میتوان داستان هایی در ذهن پروراند. این چشمه غالبا در فصل گرما پذیرای خانواده های زیادیست که به این مکان پناه می آورند و یک روز را در زیر خنکای درختان و آب گوارای آن میگذرانند و گاهن با ظرف های پر از آب به شهر باز میگردند. ما هم بعد از نوشیدن آب و پر کردن بطری هایمان و خوردن لقمه هایی که تدارکات تهیه نموده بود ساعت ۹:۵۵ در مسیر جاده به سوی منطقه ی “ریه بن” به راه افتادیم. ساعت ۱۰:۱۵ به اولین کلبه های “ریه بن” که افراد زیادی هم در آنجا حضور داشتند رسیدیم. این کلبه ها متعلق به گله داران است و چوپانان در اوقاتی از شب و روز از این مکان استفاده میکنند. این منطقه هم دارای آب میباشد که از چشمه های اطراف توسط لوله هایی به کنار هر کلبه کشیده شده است.
در ییلاق “ریه بن” کلبه های زیادی با فواصل زیاد از یکدیگر وجود دارد. از اینجا دو مسیر برای صعود به قله ی “سردگاه” و یک مسیر هم برای صعود به قله ی “آسمانسرا” وجود دارد. مسیر اول برای صعود به”سردگاه” از این مکان در جهت جنوب شرقی است که جاده ی خاکی خوبی هم تا جایی از مسیر کشیده شده است، گذشتن از کلبه های “نودی سودی” و “نودی عنبر” و کشیدن بر روی خط الراس و گذشتن از قله ی “ولگه سر” ما را به “سردگاه” میرساند.
مسیر دوم نیز در جهت شرق است که آن هم تا جایی مسیر خاکی موتور رو دارد و معروف به “خیاب لار” یا “سنگ چال” می باشد.گروه برای رسیدن به قله مسیر دوم و شرق را در پیش میگیرد. جاده خاکی را از میان جنگل با شیب ملایم تا ساعت ۱۱:۱۰ کمی می پیمائیم و به سرازیری ای میرسیم که بدون پوشش درختی است. ده دقیقه ی دیگر وارد جنگلی میشویم که درختان راش جوان در کنار تک درختان راش تنومند خود نمایی میکنند. در ابتدای این مسیر در زیر درخت تنومندی استراحت کوتاهی میکنیم. مسیر پاکوب عریض موتور رو را مجددن پی میگیریم و ساعت ۱۱:۴۰ به پایان جنگل و ارتفاع حدودن ۱۹۰۰ متر میرسیم. چمن زاران و بلندی های زیادی در برابر چشمانمان جلوه نمایی میکنند، اما هنوز قله ی سردگاه را نمی بینیم.
شیب تند رو به رویمان را به سمت شرق صعود مینماییم و سوار بر یال تقریبا سنگلاخی میشویم. سپس از پشت یال با شیب ملایم به سمت جاده ی خاکی بالا دست ارتفاع میگیریم.گوسفندان زیادی توسط چوپانان در منطقه نگهداری میشوند. چمن زاران این منطقه با تقسیمات جغرافیایی محلی مشخص شده اند که بخشی به دامداران منطقه ی “رودبار” و بخشی نیز به “منجیل” و “لوشان” تعلق دارند. برای همین اسامی این مناطق کوهستانی و ییلاقات تفاوت های گویشی با یکدیگر دارند. ساعت ۱۲:۴۵ وارد جاده ی خاکی شده و همچنان در جهت شرق به پیش میرویم. در سمت راست مان خط الراس قله ی “ولگه سر به سردگاه” را می بینیم. جاده تا روی خط الراس فوق کشیده شده است. در سمت چپمان ارتفاعات “رودبار و عمارلو قله ی درفک”به خوبی دیده میشوند. در ساعت ۱۳:۱۵ به زین اسبی روی خط الراس میرسیم.آبگیر بسیار بزرگی که هنوز در این فصل از سال آب در آن موجود است در کنار جاده ی خاکی پدیدار میگردد. تابلوی فلزی هم که سرنگون شده است و معرف طرح مرتع داری منطقه ی “سردگاه است رویت میشود.
جاده ی خاکی به سمت چپ کشیده میشود و از روی خط الراس به سمت قله ی “سردگاه” میرود و ما هم از زیر این قله ی سنگلاخی پای آبگیر عبور مینماییم و کمی جلوتر قله ی “سردگاه” را رویت میکنیم. به نظر دور است اما با نسیم خنک کوهستان و آواز خوانی های دست جمعی همگی به سوی قله به پیش میرویم و دو آبگیر کوچک دیگر را هم پشت سر میگذاریم.(این دو آبگیر معروف به “دو سلان”می باشند.)
شیب مسیر اندک است اما گام های چند نفر از همنوردان کند شده است، قله در نزدیکی مان بود اما یکی از دوستان ساعت ۱۳:۲۰ از ادامه راه باز میماند و استراحت میکند. سرپرست گروه تاکیدات لازم را به ایشان میکند که تا بازگشت گروه اقدام به پایین رفتن ننماید. در پای قله استراحتی میکنیم تا همه ی همنوردان با هم پای به روی قله بگذاریم. در سمت شمال در پایین دست قله کلبه های زیادی دیده میشود که معروف به “بهار منزلان یعنی سردگاه”است.
ساعت ۱۳:۴۵ بر روی قله و کنار سنگ چین آن قرار میگیریم و دست یکدیگر را میفشاریم و تبریک میگوییم. هوای صاف و آفتابی چشم انداز خوبی از منطقه را در اختیار ما میگذارد. خط الراس سردگاه به سوی شرق قله های “ترکوبه، بزبره، چرمکش و …” را در خود دارد.
پس از خوردن تنقلات و میوه و گرفتن عکس یادگاری و خواندن سرود زیبای قله ساعت ۱۴:۰۵ به سوی پایین باز میگردیم. دوستمان را از بین راه بر میداریم و از دو آبگیر کوچک (دوسلان) و آبگیر بزرگ (پیله سل کش) میگذریم و ساعت ۱۵:۲۰ در زیر اولین درختان جنگل ۵ دقیقه استراحت مینماییم. ساعت ۱۶:۲۵ به “ریه بن” میرسیم و برای نهار و استراحت توقف طولانی میکنیم. ساعت ۱۷:۴۰ “ریه بن” را ترک میکنیم. باد تقریبا تندی می وزد و صحنه ی زیبایی در سمت راستمان پدیدار میشود، آبشاری از ابر خط الراس “اسمان سرا”را لبریز میکند و دره ی مابین را سیراب. همه برای چند دقیقه مفتون این همه زیبایی میشویم و سپس به راه خود ادامه میدهیم.
ساعت ۱۹:۴۰ در کنار چشمه ی درون دره توقف میکنیم و جلسه ی پایانی صعود را برگزار مینمائیم و به صحبت های دوستانمان گوش میدهیم. این جلسه ده دقیقه بیشتر طول نمیکشد و در نهایت در ساعت ۲۰:۳۵ کنار مینی بوس ها و سرو هزار ساله میرسیم و به سوی شهر رشت باز میگردیم. حدود ساعت ۲۲ به شهر رشت رسیده و با خاطره ای خوب از یک صعود موفق از دوستان مان جدا میشویم.
سیروس فتحی
تیر ۹۵