پدرم مىگوید ؛ کتاب … مادرم مىگوید ؛ دعا …
و من خوب مىدانم ! که زیباترین تعریف زندگی را ، فقط مىتوان از زبانِ کوهستان شنید …
گزارش صعود به قله شانه کوه تاریخ: ۲۶ و ۲۷ مرداد ۱۴۰۲
سرپرست: سیروس فتحی راهنما: امیر هروآبادی جلودار:فاطمه جعفری عقبدار: محمدهنردوست
امداد:آزاده یعقوبی تعداد شرکت کنندگان:۱۷ نفر
مقدمه: یکی از زیباترین و فنی ترین و در عین حال پرترددترین مسیرهای کوهنوردی ایران، بدون شک منطقه علم و تخت سلیمان می باشد. بنابه برآوردها، این منطقه بالغ بر ۲۰۰ قله بالای ۴۰۰۰ دارد. شانه کوه به ارتفاع ۴۴۵۰ متر یکی از این قلل و در منطقه تخت سلیمان و در جوار قله تخت سلیمان و در واقع همسایه دیوار به دیوار این قله رویایی واقع شده است. این قله، چندین مسیر صعود دارد که باشگاه، مسیر پناهگاه سرچال را برای این صعود انتخاب کرد. مسیر این قله ستیغ و ستبر و سر به آسمان سائیده از خود قرارگاه ونداربن(ارتفاع ۲۲۰۰ متر) تا پناهگاه سرچال (ارتفاع ۳۷۵۰ متر) واز آنجا تا خود قله(ارتفاع ۴۴۵۰متر)،سرشار از جاذبه های دیدنی ومناظر بکر و بینظیر است. شرکت کنندگان این برنامه چه آنها که قبلا تجربه این مسیر را داشتند و چه آنها که اولین بار از این مسیر می رفتند بیصبرانه منتطر بودند که این برنامه به اجرا درآید. به همین دلیل و به لحاظ بهره مندی بیشتر و خاطره ایی ماندگارتر برای همگان و نظر به ملاحظات جوی، این برنامه با یک هفته تاخیر، به جای تاریخ برنامه ریزی شده در تقویم باشگاه یعنی ۱۹ و۲۰ مرداد، در مورخ ۲۶ و۲۷ همین ماه به اجرا درآمد.
حرکت از رشت: دقایقی زودتر از موعد مقرر، همنوردان شرکت کننده در این برنامه به همراه تنی چند از بدرقه کنندگان در محل ایستگاه سواری امامزاده هاشم حضور بهم رسانیدند. روحیه های بشاش و خوش و بش گرم شرکت کنندگان و بدرقه گرمشان توسط خانواده ها و دوستان، خبر از صعودی خاطره انگیز میداد. پس از چیدن کوله ها در انتهای مینی بوس که جملگی برای صعود دو روزه تدارک دیده شده بود، با کمی تاخیر، ساعت ۲۵ دقیقه بامداد ۲۶ مرداد استارت حرکت زده شد.
استراحت در داخل مینی بوس: باتوجه به اینکه در اولین روزبرنامه، حدود ۷ الی ۸ ساعت کوهپیمایی در نظر گرفته شده بود لذا لزوما از فرصت حضور در مینی بوس باید برای خواب نیز استفاده میشد که چنین نیز شد. دو تن از همراهان این برنامه، بین راه سوار شدند و سعی شد استراحت مناسب در داخل خودرو صورت پذیرد. ضمنا در منطقه کلاردشت نیز توقفی ۷۰ دقیقه ای جهت استراحت راننده که بنظر می رسید از رانندگی در این مسیر چندان هم راضی نیست صورت پذیرفت لذا همنوردان نیز از این فرصت جهت تکمیل خواب، استفاده نمودند! نهایتا در ساعت ۹ صبح، تیم به قرارگاه کوهنوردی ونداربن رسید.
شروع صعود: بعداز پایین گذاشتن کوله ها و جمع و جور کردن آنها، صبحانه به صرف پنیر و نیمرو که به همت تدارکات باشگاه و از قبل پیشبینی شده بود، انجام شد. آنگاه در ساعت ۹:۲۵ دقیقه، همگی کوله ها را بر پشت نهاده و از محیط قرارگاه خارج شدیم تا در محلی مناسب به صحبت های سرپرست برنامه گوش فرا دهیم. سرپرست ضمن خیرمقدم و آرزوی در پیش بودن صعودی خوب و دلچسب برای همگان به معرفی مختصر مسیر و نیز عوامل اجرایی برنامه پرداخت. حرکت تیم از ونداربن در ساعت ۹:۵۵ صبح آغاز شد و با توجه به بدقولی “مسئول چهارپایان حمل بار”و فراهم نشدن قاطر، به ناچار مسیر قرارگاه تا پناهگاه سرچال باید با کوله کشی سنگین طی میشد. اگرچه همه کوله ها، دوروزه چیده شده بود و حملش نفسگیر بود ولی از همان آغاز راه، دستان همنوردان در دستان باد صبا بود که به صورت نسیم ملایم و خُنک صبحگاهی در حال وزش بود و گام هایشان بر ساحل رودخانه خروشان سردآبرود و گوششان به آواز این رودخانه که آب سردش سر به سنگ زنان و شتابان از سمت مخالف، در حال عبور بود و شادمانه ملودی وصلت به معبود خود یعنی دریا را می نواخت.
بدین ترتیب بعد از دو ساعت و چند دقیقه فزون تر که در چنین محیطی پیمایش داشتیم، یعنی در ساعت ۱۲:۱۵و طی کردن شیبی ملایم به محلی رسیدیم موسوم به سنگ کشتی(ارتفاع ۲۷۰۰ متر) که تخت سنگ عظیمی ست به شکل کشتی داخل دره ایی که شبیه به رودخانه ایی خشکیده میماند. بیست دقیقه در جوار سایه آن سنگ استراحت کردیم و برخی از اعضا از فرصت برای پرکردن ظرف های آبشان از چشمه مجاور این سنگ که حالا آبش نسبت به سال های قبل کمتر شده و به صورت ریسمان باریکی درآمده است، استفاده کردند. سپس مجددا کوله ها بر پشت نهاده و ادامه مسیر دادیم.
حالا شیب کمی تندتر شده بود و هوا نیز کم کم گرمتر میشد. توصیه های مکرر به نوشیدن آب ونفس های عمیق و استفاده از تنقلات که مرتبا توسط سرپرست برنامه به اعضا ارائه میشد، سبب تجدید قوای از دست رفته همنوردان میگشت. مهمتر اینکه جاذبه های فراوان مسیر و مشاهده قلل اطراف، جملگی بالای ۴۰۰۰ متر و شنیدن صدای گوش نواز ریزش آب از داخل رودخانه هایی که از دل کوه بیرون میزدند، از ویژگی های خاص این مسیر است که دیدن آنها سبب رفع خستگی راه در این ظهر گرم مرداد ماه میشد. به مراتب اینکه شیب مسیر بیشتر میشد، فواصل استراحت ها کوتاه تر میشد و این خود در ارتقای روحیه و بهبود قوای بدنی اعضا نقش مهمی ایفا میکرد. در نهایت پس از پشت سر نهادن آخرین شیب مسیر، ساختمان پناهگاه از دور نمایان و اعضای گروه در نهایت در ساعت ۱۸ با طی ۷ ساعت و ۴۵ دقیقه با کوله های سنگین در یکی از اتاق های پناهگاه که قبلا توسط یکی از همنوردان آماده شده بود، مستقر شدند.
شب مانی و استراحت: به محض استقرار اعضا در اتاق، مقدمات شام توسط تیم های فرعی که از قبل توسط سرپرست تیم تعیین شده بود، آغاز شد و گروهی دیگر به چیدن کوله های سبک برای صعود فردا پرداختند. صرف شام طبق برنامه انجام و از ساعت ۸:۳۰ کم کم، افراد در داخل کیسه های خواب قرار گرفتند. برنامه بیدارباش برای صعود به قله، ۳ صبح تعیین و شروع حرکت ۴ صبح برنامه ریزی و به اطلاع اعضا رسید. ساعت ۴ صبح مورخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ بجز ۵ نفر از اعضای تیم که آمادگی کمتری برای صعود داشتند، ۱۲ نفر از اعضا شرکت کننده در برنامه با چراغ پیشانی به سمت قله رهسپار شدند. پیمایش در مسیری که در ابتدا، فاقد شیب قابل ملاحظه ای بود زیر نور مهتاب که سایه روشن قلل اطراف در دید همگان قرار داشت در خُنکای صبح روز صعود، دلچسب بود. اما کمی بعدتر در مسیر یخچال سرچال و بعد از آن علمچال، مسیر تحت پوشش سنگ ها و قلوه سنگ های متعدد فراوان بود و همزمان شیب مسیر هم رو به افزایش و صد البته جاذبه مسیر هم فزونتر، مخصوصا شنیدن صدای شُرشُر آب رودخانه ایی که آبش از محل ذوب یخ این یخچال ها بود و در زیر خروارها سنگ و یخ جاری بود جلوه ویژه ایی به این پیمایش داده بود. ساعت ۵:۱۶ صبح در ابتدای یخچال سرچال استراحت کوتاهی داده شد تا همنوردان برای ادامه مسیر که اکنون سختتر شده بود، تجدید قوا کنند. پیمایش مسیر چهار کیلومتری و سنگلاخی این یچخال ها که عرض و عمق شان ۸۰ متر برآورد شده است، دوساعت و نیم طول کشید. پیمودن قدم به قدم این مسیر برای همنوردانی که تجربه پیمایش قبلی آنرا داشتند، تداعی گر خاطرات گذشته و برای آنان که اولین بار، این مسیررا طی میکردند، خاطره ساز بود. از سنگ عظیم الجثه سماور که از یک وجه اش روی سنگی دیگر بند شده و آشکارا به ضرب المثل “سنگ روی سنگ بند نمیشود “طعنه میزند تا دیواره با عظمت علم کوه و یخچال های که حالا ناشی از تبعات گرمایش زمین نسبت به سال های قبل آشکارا دهن باز کرده اند و به سرعت در حال ذوب شدن هستند و قلل اطراف و همه و همه….
در انتهای یخچال و پس از عبور از مجاورت پناهگاه مخروبه و سکوها، تیم در نقطه ایی قرار گرفت که سمت راستش مسیر صعود به قله شانه کوه بود و در سمت چپ سنگنوردانی که چادر زده و آماده صعود از دیواره بوده اند. حالا بخش انتهایی و سخت برنامه شروع میشد چرا که هم شیب بسیار تندتر میشد و هم مسیر مملو از سنگ های ریزشی گرانتیتی بود که باید با احتیاط کامل طی میشد. به لطف آمادگی همنوردان و رعایت نکات فنی و ایمنی و لحاظ نمودن سفارشات فنی که مرتبا توسط سرپرست برنامه توصیه میشد، همه آنها راس ساعت ۹:۵۰ دقیقه، دست به آستان قله شانه کوه سائیدند. در این لحظه اعضای تیم پس از تبریک به همدیگر و پس از آن، خواندن سرود قله به مدت ۳۰ دقیقه روی قله توقف داشتند که همراه بود با توضیحات سرپرست برنامه در رابطه با تعدادی از قلل اطراف که در دیدرس قرار داشتند شامل دیواره علم کوه و خود قله علم کوه و شاخک ها و گردنه چالون و خود قله چالون و سیاه کمان و سیاه سنگ ها و نیز گرفتن عکس های یادگاری و….
اگرچه ضیافت شادمانه بر فراز قله شانه کوه و مشاهده قلل بلند و فنی و به ظاهر خشمگین سیاه سنگ ها، سیاکمان، تخت سلیمان، دندان اژدها، رستم نیش، گُرده و از همه مهمتر دیواره عظیم قله علم کوه بیش از این زمان می طلبید و اشتیاقش در چهره تک تک اعضا، وافر و فراوان بود ولی راه برگشت طولانی بود و درنگ بیشتر، زمانبندی برنامه را تحت شعاع خود قرار میداد. بنابراین راه برگشت را در پیش گرفتیم. حالا در مسیر برگشت نیز کوله هایمان سنگین شده بود! بسیار بسیار سنگینتر از رفت ولی نه با بار و بُنه بلکه با خاطراتی لبسوز و لبدوز و قطعا تا مدت ها، نقش و نگاری زیبا که در ذهن حاضران این برنامه حک کرده تا ابد ماندگار خواهد ماند.
تیم صعود کننده، مسیر برگشت را حالا با سرعت بیشتر ادامه داد و در ساعت ۱۴ وارد پناهگاه سرچال شدند. پس از جمع و جور کردن کوله ها و کمی تجدید قوا، ساعت ۱۵ راهی قرارگاه کوهنوردی ونداربن شدند. در مسیر برگشت نیز چند استراحت کوتاه داده شد. در نهایت در ساعت ۱۹ همه اعضای تیم پس از حضور در قرارگاه و قرار دادن کوله در ماشین به صرف نان و پنیر و هندوانه، توسط تدارکات باشگاه دعوت شدند. هندوانه ایی که از قبل در آب رودخانه سردآبرود قرار گرفته بود و سرد سرد بود. بسیار خوشمزه که باب ذائقه همگان واقع شد. در ساعت ۲۰ استارت برگشت از ونداربن به رشت زده شد و ساعت ۱:۳۰ بامداد ۲۸ مرداد، شرکت کنندگان این برنامه به غیر از چند نفر که بین راه پیاده شدند، در همان محلی که سوار شده بودند، از ماشین پیاده و پس از خداحافظی با همدیگر، کوله به پشت عازم خانه های خود شدند. بدین ترتیب برگی دیگر از کتاب صعودهای باشگاه ورق خورد و این دفتر نیز به همت همه اعضا و مسئولین و دست اندرکاران این برنامه و شرکت کنندگان به خیر و خوشی بسته شد، اگرچه حکایت همچنان باقیست…
نویسنده گزارش: حسین شعبانی مژدهی