کوه ماسوله داغ یا شاه معلم کوه مشرف بر شمال غرب روستای ماسوله و با ارتفاع ۳۰۵۸ متر از سطح دریا یکی از بلندترین قله های استان گیلان می باشد و از لحاظ مو قعیت در مرز سه استان گیلان، اردبیل و زنجان قرار گرفته است.
از راههای دسترسی و صعود به این کوه می توان به سه راه شمالی – جنوبی و یال شرقی اشاره نمود که راه اخیر شامل دو مسیر جنوبی و یال شرقی می باشد.
مسیر یال شرقی از روستای ماسوله و از کنار امامزاده ابراهیم آغاز می شود و چند کیلومتر ابتدای این راه از داخل جنگل می گذرد و بدلیل عبور از مسیر جنگلی و همچنین در روی یال بدلیل مشرف بودن بر چشم اندازها و دور نمای دو طرف مسیر پرترددترین راه در بین کوهنوردان است و البته این راه جاده ماسوله به خلخال را در راه رسیدن به قله در منطقه ای بنام خارند قطع می کند که می توان برای کوتاه شدن راه از این نقطه کوهپیمایی را آغاز کرد.
مسیر جنوبی هم از منطقه ای بنام دولیچال آغاز می گردد که در کیلومتر ۱۴ جاده ماسوله به خلخال می باشد بدلیل کمی شن اسکی بودن و تا حدودی شیب تند راه جنوبی کم تردد است و این باعث شده که در بیشتر قسمتها راه پاکوب مشخصی وجود نداشته باشد ولی کوتاهترین راه صعود به قله شاه معلم می باشد.
کوه شاه معلم دارای دو اقلیم متفاوت است از روستای ماسوله تا ارتفاع ۲۳۰۰ متری مسیر سرسبز وبیشتر جاها دارای پوشش جنگلی است ولی از این ارتفاع به بالا دیگر خبری از این سرسبزی و جنگل نیست و پوشش گیاهی حالت خشک و بیابانی به خود می گیرد.
طبق برنامه ریزی باشگاه سپهر در تاریخ چهارم مرداد ماه سال هزار و سیصد نود هشت صعود شبانه به قله شاه معلم شده بود طبق روال همیشگی محل تجمع همنوردان در پپسی پنج شنبه ۳ تیرماه ۹۸ راس ساعت ۱۶ بود دوستان و همنوردان یکی یکی در محل تجمع با کوله های رنگین و وسایل صعود جمع شده بودند و با انرژی و شوق زیاد آماده یک صعود منظم و دلچسب بودند. پس از هماهنگی های لازم و گرفتن تغذیه و دست مریزاد به تیم آماده سازی تدارکات برنامه، با تعداد ۳۷ نفر در ساعت ۱۶:۱۵ دقیقه سوار مینی بوس ها شدیم و به سمت ماسوله حرکت کردیم. همنوردان با شور نشاط همیشگی و با خواندن آهنگ ها و شعرهای محلی هیجان صعود به برنامه را دوچندان کرده بودند.
در ساعت ۱۶:۴۵ مینی بوس در پلیس راه فومن-رشت توقف کوتاهی داشت که از این فرصت برای خرید های شخصی استفاده کرده و دوباره به حرکت افتادیم. ساعت ۱۷ بود که به شهر کلوچه های خوشمزه فومن و عطر فوق العاده هوس یک چایی دبش با کلوچه های خوشمزه فومنی که در سر می پروراند اما حیف که شاه معلم چشم انتظاری مارا میکشید و زمان… ساعت حدود ۱۸ بود که به شهر تاریخی ماسوله رسیدیم که هیچگاه دیدن چندباره اش تکراری نخواهد شد.
مینی بوس ها با گذر از ماسوله و رفتن به جاده پرشیب بالایی آن نمای جدیدی از ماسوله را به ما نشان دادند، فضای ماسوله را از بالا دیدن و رویت صحنه زیبای دریای ابر انگار که یک نیرویی در آدم بوجود میاورد که صعود را برای ما پراز لذت میکرد. در ساعت ۱۸:۴۵ ما به ابتدای مسیر صعود یعنی خارند رسیدیم. همنوردان با چک کردن وسایل خود ، آماده صعود بودند.
سرپرست برنامه آقای حسین بلالی با سخنرانی خود و توضیحات در مورد نحوه صعود و زمانبدی برنامه و معرفی نمودن راهنمایان برنامه به نام های آقای پدرام راستی و خانم هانیه سندی، جلودار به مسئولیت خانم آذر جعفری و مسئولیت عقب داری خانم پردیس درویش و امداد برنامه آقای حمید قنوعی ، همنوردان را راهنمایی و با انجام حرکات کششی توسط یکی از همنوردان خوب خانم فاطمه جعفری کوهپیمایی مان را آغاز کردیم.
ساعت ۱۹:۱۵ بود که پیمایش آغاز شد که با عبور از یک شیب زیبا و دلچسب و صحنه فوق العاده دریای ابر در پشت سرمان فضای زیبایی رقم زده شد که دیدن هربارش سیر نشدنی بود. وارد مسیر شده بودیم انتظار قله در وجود همه موج میزد همنوردان با گام برداری منظم و در یک صف در مسیر قدم برمیداشتند.
در ساعت ۱۹:۴۰ دقیقه استراحت چند دقیقه ای از سوی سرپرست برنامه اعلام شد و همنوردان با نوشیدن آب به روح جانشان طراوت تازه ای بخشیدند، بعد از استراحت چند دقیقه ای دوباره به حرکتمان ادامه دادیم و همنوردان مثل همیشه با خواندن ترانه های محلی فضای صعود را پراز نشاط کرده بودند. پس از گذر از شیب ها و سبزه زارها زیبا و گل های زیبا منطقه خورشید کم کم رخت رفتن میبست. حرکت ما به سمت شمال غرب بود.
ساعت ۲۰:۳۰ از طرف سرپرست اعلام استراحت مجدد و اجرای برنامه آموزشی توسط آقای امیر اسلامی از همنوردان باتجربه و بااخلاق باشگاه سپهر در خصوص ارتفاع نکاتی خوبی را به دوستان یادآور شدند در این بین همنوردان با خوراکی خوشمزه از قبیل میوه و خرما و نوشیدن آب از همدیگر پذیرایی کردند تا در طول مسیر از انرژی کافی برخوردار باشند.
خورشید دیگر خداحافظی کرده بود و ما در ساعت ۲۱:۱۰ روی خط الراس با شعر خواندن و منسجم و پهن شدن سفره ستاره ها بالای سرمان که با تماشای آنها دیگردوست نداشتی از وسعت آنهمه زیبایی چشم برداری و ساعت ها خیره بمانی ، همچنان به مسیر خودمان ادامه میدادیم.
همنوردان طبق اعلام سرپرست در ساعت ۲۱:۲۸ در ارتفاع ۲۳۹۴ استراحت کوتاهی برای تجدید قوا با نوشیدن آب و خوراکی های مقوی انجام دادند. گروه با گام برداری منظم و پشت سرهم و با هماهنگ شدن با راهنماهای گروه و جلودار که در طول مسیر با گام برداری مناسب نظمی خاصی را به گروه داده بودند، شیب های مسیر را یکی پس از دیگری سپری میکردند.
هوا هم سردی خودش را به ما کم کم نشان میداد و با نزدیک شدن هرچه بیشتر به قله این احساس بیشتر قابل لمس بود که در جایی طبق هماهنگی با سرپرست برنامه همنوردان با افزایش لباس و تاملی کوتاه به این موضوع خودشان را برای فتح قله آماده میکردند. در ساعت ۴۵ دقیقه بامداد بود که انتظار همه به سرانجام رسید و قله شاه معلم با ۳۷ نفر از همنوردان با نوای “همراه شو عزیز” با یک احساس خوب در کنار همدیگر و ایجاد حلقه اتحاد بروی قله و سرودن شعر زیبا از سیاوش کسرایی که آری آری زندگی زیباست …. گر بیفروزی شعله اش از هر کران پیداست …. صعود گردیده شد.
همنوردان پس از گرفتن عکسهای یادگاری بر فراز قله، پس از مدت کوتاهی خودشان را برای استراحت یکی دوساعته طبق برنامه ریزی های انجام شده برروی قله که پیش نیاز برنامه تخت سلیمان برای آماده سازی بیشتر آماده کردند. هواهم کاملا سرد شده بود. دیدن آن همه ستاره و تماشای آن ها خواب از چشمهای آدمی بر میچید اما خستگی راه، مقابله با آن منظره برای استراحتی هرچند محدود را رقم میزد دیگر کم کم جاگیر شده بودیم و استراحت میکردیم حس کنار هم بودن و یک دلی نوک قله وصف ناشدنی بود. طبق اعلام سرپرست استراحت روی قله تا ساعت ۲:۳۰ بامداد بود که مثل یک چشم برهم زدن گذشت و اعلام برپا شد انگار در حد چند ثانیه چشم گذاشتن ما روی هم طول کشید.
گروه با جمع آوری وسایل خود دوباره شور هیجان تازه ای گرفته بود اما اینبار برای برگشتن به سمت پایین در شب، هوای دلچسب سرد در وجود همه نفوذ کرده بود بچه ها با تحرک بیشتر از خود گرمای وجودشان را برای چیره شدن بر سرمای قله چند برابر میکردند.
ساعت حدود ۲:۵۰ گروه شروع به حرکت به سمت پایین را آغاز کرد. منسجم با شمارش همه اعضا و مطمئن شدن از وجود همگی به مسیر خودمان ادامه دادیم. خداحافظی از آن هوا و فضا و قله خیلی سخت بود اما چاره ای نبود که شاید به امید دیداری مجدد در دفتر تاریخ این امر میسر شود. همنوردان با روشن کردن چراغ های پیشانی هایشان برای دید بهتر به مسیر با گام های جلودار خودشان را هماهنگ میکردند ارتفاع کم کم کاسته میشد و مسیر همچنان ادامه دار…
ساعت ۴:۳۰ تا جایی که دیگر مه مسیر مارا فرا گرفته بود و هوای عجیب، فضای خنک و دلچسب گروه با نظم و گام های متداوم پشت هم در حرکت بودیم. در آن فضا همنوردان باخواندن ترانه های قدیمی خستگی را از ذهن همدیگر دور میکردند. ساعت ۵:۲۰ در انتهای مسیر شیب دورکیله به سمت پایین بودیم که سرپرست تصمیم به برگزاری جلسه پایانی نمود.
حدود ساعت ۶:۳۰ به محل جلسه پایینی رسیدیم یک صعود دلچسب به برگه دفتر خاطرات همه ما اضافه شده بود با یک تجربه زیبا، همنوردان از اینکه توانسته بودند به همه سختی ها و شیب های مسیر فائق آیند و قله را در کنار هم صعود نمایند و در سلامت دور هم جمع شده بودند تا با تامل به سخن های پایانی و تشکر و قدردانی و حتی انتقادهای سازنده طبق روال همیشگی باشگاه سپهر گوش جان سپرده بودند.
پس از اتمام جلسه به سمت مینی بوس ها به حرکت درآمدیم و ساعت ۷:۰۰ صبح به محل مینی بوس ها رسیدیم همگی سرشار از یک حس موفقیت بودند. با گرفتن یک عکس یادگاری راهی برگشت و سوار مینی بوس شدیم حدود ساعت ۹:۴۰ دقیقه بود که به شهر باران های نقره ای، شهر رشت با هوای شرجی و گرم که تفاوت را با بالای قله دیروز، باخودمان در ذهنمان مرور و مقایسه میکردیم، رسیدیم . به امید سلامتی همه و صعود های زیبا به قله های موفقیت برای همه همنوردان.
به پایان آمد این دفتر اما حکایت همچنان باقیست.
حمید هندی